کوما کوآلا و کانی کانگورو، مانی مورچهخوار، خانم شترمرغ و آقای والابی دورهم جمع شده بودن! اونا میخواستن یکچیزی رو جشن بگیرن!
بخوانیدTimeLine Layout
شهریور, ۱۴۰۲
-
۲ شهریور
قصه کودکانه: شکرگزاری!
اول صبح که نور خورشید از پنجره به داخل میتابه، من بیدار میشم و با خوشحالی میگم: دنیای زیبا، من تو رو خیلی دوست دارم!
بخوانید -
۱ شهریور
هفته سیزدهم بارداری: وضعیت مادر و جنین در هفته سیزدهم بارداری
از هفته سیزدهم بارداری به بعد دیگر حالت تهوعهای شما بسیار کمتر شده و شکم شما هم شکل حاملگی به خود میگیرد بهطوریکه هرکسی از این به بعد شما را ببیند متوجه باردار بودنتان میشود و شباهت بیشتری به خانمهای حامله پیدا میکنید.
بخوانید -
۱ شهریور
هفته دوازدهم بارداری: وضعیت مادر و جنین در هفته دوازدهم بارداری
اکنونکه وارد هفته دوازدهم شدهاید یعنی سه ماه اول بارداری را با موفقیت و سلامت پشت سر گذاشتهاید و یکسوم راه را رفتهاید. حالا دیگر همه درد و حالت تهوع و نوسانات اخلاقی که در مورد آنها نگران بودید و از آنها میترسیدید رفع شده
بخوانید -
۱ شهریور
هفته یازدهم بارداری: وضعیت مادر و جنین در هفته یازدهم بارداری
در یازدهمین هفته بارداری حرکات و حالتهای جنین آنقدر محسوس خواهد شد که حتی سکسکه کردن او را هم متوجه میشوید. در این هفته پرده دیافراگم او هم شکل گرفته و به همین دلیل است که گاهی سکسکههای او را متوجه میشوید.
بخوانید -
۱ شهریور
داستان کودکانه سلطان شکلات ها
روزی پسر بسیار پرخور و بیادبی در شهری دورافتاده زندگی میکرد. اون فقط برای یک وعده صبحانه مقدار بسیار زیادی شیرینی و شکلات از همه طعمها میخورد.
بخوانید -
۱ شهریور
داستان کودکانه عنکبوت رقصان / معلولیت پایان راه نیست
این داستان «لَنس» رقصان است. عنکبوتی که عاشق رقصیدن بود!! داستان از خیلی وقت پیش شروع شد. وقتیکه لنس برای اولین بار یک رادیو خریده بود.
بخوانید -
۱ شهریور
داستان کودکانه مورچهها
این داستان یک دسته مورچهی خیلی بامزه است که همشون شلوارکهای قرمز روشن پوشیده بودن!! داستان از اونجا شروع میشه که یک روز سرد زمستانی، همهی مورچهها برای بازی به پارک رفته بودن!
بخوانید -
۱ شهریور
داستان کودکانه موش شیک و پیک
روزی روزگاری در شهر لندن، یک موش خیلی شیک زندگی میکرد. به من خبر رسیده که اون همیشه برای خریدن کتوشلوارهای خیلی شیک به مغازههای پرزرقوبرق میرفت.
بخوانید -
۱ شهریور
قصه کودکانه کلاه گیس خوکی
این داستان زیبا، راجع به بیگزی خوکه است که واقعاً دوست داشت مو داشته باشه. بیگزی خوکه خیلی باهوش بود. اون همیشه از خودش میپرسید: آخه چرا خوکا نباید مو داشته باشن؟
بخوانید
ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر