تبلیغات لیماژ بهمن 1402
داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) / از تولد تا شهادت برای کودکان و نوجوانان 1

داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) / از تولد تا شهادت برای کودکان و نوجوانان

داستان زندگی حضرت فاطمه (س) از تولد تا شهادت برای کودکان و نوجوانان حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)

داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا (س)
از تولد تا شهادت
برای کودکان و نوجوانان

حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)

– نویسنده: عبدالامیر فولادزاده
– چاپ: 1362

به نام خدا

نوجوانان عزیز:

بیایید با چهره‌ی انقلابی سومین معصوم ولایت حضرت فاطمه زهرا آشنا شوید. بیایید از زندگی دختر هیجده ساله پیامبر اکرم (ص) آگاه گردید.

(۱) ولادت
(۲) تربیت
(۳) عظمت
(۴) ازدواج
(۵) مبارزه
(۶) شهادت
(۷) درس
(8) آزمون

 

(1) ولادت

پنج سال از بعثت حضرت محمد (صلی‌الله علیه و آله) می‌گذشت، هرروز اسلام رشد و نمو می‌کرد، منتشر می‌شد و علاوه در عربستان، به خارج از کشور نفوذ می‌نمود.

هرروز بر تعداد سلمان‌ها، عمارها و … اضافه می‌شد. روزی پیامبر اکرم (ص) در میان یاران نشسته بود، آنان را موعظه و نصیحت می‌کرد، ناگهان جبرئیل بر او فرود آمد و گفت:

-ای محمد (ص) چهل روز به خانه‌ی خدیجه نرو و با او ملاقات مکن.

خدیجه‌ی کبری که از این موضوع آگاه نبود، هرروز که می‌گذشت با خود می‌گفت: خدایا! چرا محمد (ص) به خانه نمی‌آید؟! مگر چه شده؟ چرا؟ آیا ناراحت است؟

چهل روز گذشت. شب‌هنگام به رختخواب رفت، ناگهان صدای درِ خانه به گوشش رسید.

با تعجب و هیجان عجیبی بلند شد و پرسید: چه کسی هستی؟! در جواب آمد: من محمد (ص) هستم، هرچه زودتر در را باز کن.

حضرت محمد (ص) که از خوراک بهشت میل کرده بود، باحالتی خندان وارد خانه شد، یکسره به رختخواب رفت و شب را گذراند.

از آن روز خدیجه همسر محمد (ص) دیگر در خانه احساس تنهایی نمی‌کرد، روزها با فرزند درون شکمش سخن می‌گفت، صحبت می‌کرد و راز دل خویش را می‌گفت.

روزها، هفته‌ها و ماه‌ها سپری شد. روز بیستم جمادی‌الثانی فرارسید، عقربه‌های ساعت تند تند گذشت.

– «تولد، تولدش نزدیک شد!»

ناگهان نوری در آسمان زده شد و فاطمه دختر محمد (ص) متولد گردید.

شهر مکه یکپارچه در نور و شوق و خوشحالی فرورفت. شادی و شعف، آسمان و زمین را فرا گفت.

شهر مکه یکپارچه در نور و شوق و خوشحالی فرورفت. شادی و شعف، آسمان و زمین را فرا گفت.

فرزندِ متولدشده هرلحظه شکر می‌کرد، تسبیح می‌گفت و پیامبری پدرش را بر زبان جاری می‌ساخت.

خداوند هدیه‌ی خود را فاطمه، صدیقه، طاهره، زکیه، رضیه، مرضیه، راضیه و … نام نهاد و به رسولش حضرت محمد (ص) مرحمت نمود.

 

(2) تربیت

 

از همان اوایل کودکی، در خانه‌ی کوچک پدرش حضرت محمد (ص) در دامان مادرش حضرت خدیجه پرورش یافت.

از مکتب خدا در نزد پدرش درس انسانیت، شرافت، عظمت، شجاعت، شهادت، بردباری و تقوی و … را آموخت.

فاطمه (ع) بعضی‌اوقات به مادر دلداری می‌داد، او را ارشاد می‌کرد و از وعده‌های خداوند سخن می‌گفت. هرروز که می‌گذشت، بزرگ‌تر می‌شد و اخلاق، رفتار، کردار و اندامش به پدرش محمد (ص) شبیه‌تر می‌گردید.

فاطمه … فاطمه … چه کسی بود؟

آری فاطمه یگانه دختر مکه بود که دستور خدا را در مورد حجاب اسلامی رعایت می‌کرد.

در مدت زندگی‌اش مردی نتوانست حتی یک‌بار روی او را ببیند.

فاطمه یگانه دختر مکه بود که دستور خدا را در مورد حجاب اسلامی رعایت می‌کرد.

دوستان عزیز:

از دختر هیجده ساله‌ی محمد (ص) درس زندگی بیاموزید!

داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) / از تولد تا شهادت برای کودکان و نوجوانان 2

 

(3) عظمت

 

عظمت و بزرگی فاطمه (ع) آن‌چنان بود که جبرئیل بر او می‌بالید، پدرش رسول خدا (ص) افتخار می‌کرد و مادرش خدیجه می‌نازید.

پیامبر (ص) هرروز به خانه می‌آمد، او را در بغل می‌گرفت، می‌بوسید، می‌بوئید، نوازش می‌کرد و می‌گفت:

«بوی بهشت را از دخترم می‌شنوم.»

در میان اصحاب خود می‌فرمود:

– فاطمه (ع) پاره‌ی تن من است. هر کس او را آزار دهد من را آزار داده و هرکس مرا آزار دهد، خدا را آزار داده است.

وقت نماز که می‌شد، به محراب عبادت می‌رفت، با خدا راز و نیاز می‌کرد و هر دم تسبیح می‌گفت. گاهی اوقات هفتاد هزار از فرشتگان الهی به محراب عبادتش می‌آمدند، بر او سلام می‌کردند و ندا می‌دادند:

– ای فاطمه (ع)، خداوند تو را از بهترین زنان دنیا قرار داده است.

گاهی اوقات هفتاد هزار از فرشتگان الهی به محراب عبادتش می‌آمدند، بر او سلام می‌کردند

عظمت فاطمه (ع) آن‌قدر بود که پدرش محمد (ص) به او لقب «اُم‌اَبیها» (مادر پدر) داده بود.

پیام الهی درباره‌ی زهرا و خاندانش (ع) چنین است:

«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا.» (سوره احزاب آیه‌ی 57) ۵

(کسانی که خدا و رسولش را آزار دهند، خداوند آنان را لعنت کرده و عذاب خوارکننده‌ای برایشان آماده کرده است.)

داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) / از تولد تا شهادت برای کودکان و نوجوانان 3

 

(4) ازدواج

 

در خانه‌ی کوچک حضرت محمد (ص) فاطمه (ع) نه‌ساله شد. به دستور اسلام به حدی رسیده بود که می‌توانست ازدواج کند

بزرگان عرب، سران عشایر و ثروتمندان مکه، خود را آماده‌ی خواستگاری فاطمه (ع) کردند.

خداوند جبرئیل را بر محمد (ص) نازل کرد و گفت:

– ای محمد دخترت را به پسر عمت، وصیَت، فرزند کعبه، علی (ع) بده.

حضرت محمد (ع) علی را پیدا کرد، به او رو کرد و فرمود:

– یا علی، خداوند به من دستور داده است تا فاطمه را به همسری تو دربیاورم.

علی (ع) با شنیدن این سخنان، بسیار خوشحال شد و شکر خدا را به‌جای آورد.

– یا علی، برخیز و زرهت را بفروش و پولش را بیاور.

حضرت علی زرهش را به بازار برد و به چهارصد و هشتاد درهم فروخت، پول را نزد پیامبر آورد، به ایشان داد و رفت.

حضرت محمد (ص) مقداری از پول را به بلال داد و گفت:

– ای بلال، مقداری عطر و بوی خوش برای فاطمه‌ام بخر.

بقیه‌ی پول را به ابوبکر داد و فرمود:

– ای ابوبکر، برای دخترم فاطمه (ع) اثاث منزل تهیه کن.

ابوبکر به بازار رفت و برای دختر نه‌ساله‌ی محمد (ص) و خدیجه یک پیراهن، یک روسری، دو گلیم، چهار بالش، یک پرده، یک حصیر، یک ظرف مسی، یک مَشک، یک کوزه و چند ظرف گِلی خرید.

اثاث منزل فاطمه زهرا (ع) آماده گردید.

اثاث منزل فاطمه زهرا (ع) آماده گردید.

رسول اکرم (ص) به علی رو کرد و فرمود:

– «ای علی خطبه‌ی عقد را بخوان.»

علی (ع) بلند شد و خطبه‌ی عقد را خواند و فاطمه را به همسری خود درآورد.

از ازدواج دو معصوم ولایت و دو نور الهی علی و فاطمه (ع): حسن، حسین، زینب و کلثوم به وجود آمدند. زهرا (ع) در تمام زندگانی نه‌ساله‌اش روزی نشد که غذایی سیر بخورد، فقیری را گرسنه بگذارد و محتاجی را از در منزل رد کند.

دوستان گرامی:

بیایید چون فاطمه (ع) زندگی کنیم.
و بیایید چون دختر پیامبر و علی (ع) همسر انتخاب نماییم.

داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) / از تولد تا شهادت برای کودکان و نوجوانان 4

(5) مبارزه

اسلام هرروز پیش می‌رفت و بر پیروان خود می‌افزود، از سرزمین عربستان گذشت، منتشر شد تا اینکه سرتاسر جهان را فراگرفت.

اما، اما، در این میان، پیامبر اکرم (ص) مریض شد و پس از مدتی دنیا را وداع گفت.

دشمنان دین قیام کردند و به فکر آن افتادند تا هر چه زودتر اسلام را از بین ببرند.

آمدند، خلیفه‌ی خدا علی (ع) را خانه‌نشین کردند. سپس ابوبکر را رهبر مسلمین قرار دادند.

در این میان، فاطمه (ع) که آبروی اسلام را درخطر می‌دید قیام کرد و مبارزه‌ی خود را شروع کرد.

روزها و شب‌ها گریه می‌کرد، می‌نالید و زاری می‌نمود. دشمن از این کار ناراحت شد، به خدمت علی (ع) آمد و گفت:

– به فاطمه بگو آرام گیرد و این‌قدر ناراحتی نکند.

اما این بار فاطمه (ع) به بیابان رفت، در زیر سایه‌ی درختی روزها را با گریه می‌گذراند. جمعیت جمع می‌شدند تا بلکه او را ساکت کنند، اما اثری نمی‌بخشید.

گریه می‌کرد و جنایت‌های دشمنان را بیان می‌نمود. دشمنان از این مبارزه ترسیدند، به بیابان رفتند و درخت را بریدند.

ولی هرگز، فاطمه (ع) مسیر خود را تغییر نداد. این بار به قبرستان بقیع رفت. مردم که احساس کرده بودند رژیم،

غَصب کننده‌ی خلافت است هرروز زیادتر می‌شدند تا هر چه بیشتر از سخنان زهرا (ع) استفاده کنند.

ولی دیگر دشمن نتوانست در برابر مبارزه‌ی این بزرگ بانوی اسلام مقاومت کند. دست به جنایت بزرگی زد:

«به خانه‌اش هجوم بُرد. آن را آتش زد و پهلوی نازنینش را شکست و پسرش مُحسن را نیز کشت.»

به خانه‌اش هجوم بُرد. آن را آتش زد و پهلوی نازنینش را شکست و پسرش مُحسن را نیز کشت

 


(6) شهادت

 

آخرین ساعات عُمر دختر پیامبر، زهرا (ع) رسید. دشمنانش از خشم ملت، از ترس نابودی خلافت و از ترس آنکه پیامبر فرمود: «رضایت زهرا رضایت من است» تصمیم گرفتند، به عیادت او روند تا بلکه رضایتش را بگیرند.

وارد خانه شدند. زهرا (ع) را در بستر بیماری با پهلوی شکسته، نالان و گریان مشاهده کردند.

علی (ع) به فاطمه رو کرد و فرمود: ای دختر پیامبر! دشمنان آمده‌اند تا از تو رضایت بگیرند.

فاطمه (ع) دست‌های مبارکش را به‌طرف آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا تو را گواهی که این‌ها مرا آزار داده‌اند. من از آنان در پیشگاهت شکایت می‌کنم.»

یکی از دشمنان با شنیدن این سخن، ناله‌کنان گفت: «ای‌کاش مادر، مرا نزاییده بود.»

یکی از دشمنان حضرت فاطمه (س) با شنیدن این سخن، ناله‌کنان گفت: «ای‌کاش مادر، مرا نزاییده بود.»

روزها می‌گذشت و شب‌ها سپری می‌شد. هرلحظه شهادت دختر پیامبر نزدیک می‌گردید

اما فاطمه (ع) همیشه در روزهای بیماری به علی (ع) وصیت می‌کرد: «یا علی! وقتی مُردَم مرا غسل کن، کفن کن، نماز بخوان و شبانه دفن کن و هرگز قبرم را به کسی نشان نده.»

روز سوم جمادی‌الثانی سال یازده هجری فرارسید. فاطمه به علی رو کرد:

– یا علی … از فرزندانم مواظبت کن.

– یا علی … از حسن، حسین، زینب و کلثومم نگهداری کن.

– یا علی… پس از من زن بگیر تا از بچه‌هایم پذیرایی کند.

در این میان، جگرگوشه‌ی رسول اکرم (ص)، زهرای اَطهر چشم‌هایش را روی‌هم گذاشت و دنیا را بِدرود گفت.

جگرگوشه‌ی رسول اکرم (ص)، زهرای اَطهر چشم‌هایش را روی‌هم گذاشت و دنیا را بِدرود گفت.

دوستان عزیز:

از مکتب بزرگ زنِ اسلام، زهرا (ع) درس زندگی بگیرید.

داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) / از تولد تا شهادت برای کودکان و نوجوانان 5

(7) درس

فاطمه‌ی زهرا (ع) تا آخرین ساعات عمرش مبارزه می‌کرد، می‌جنگید و در راه خدا سخن می‌گفت.

مردم را از ظلم و تجاوز رژیم منحوس آگاه می‌ساخت و هرگز زیر بار ظلم و ستم نمی‌رفت.

در بستر بیماری شربت شهادت نوشید و به پیروانش شجاعت، نجابت و دلاوری خود را نشان داد.

از مکتب این بزرگ رهبرِ زنِ اسلام درس زندگی بگیریم، درس عبرت برای زنده‌بودن، درس شجاعت برای رفتن به میدان جنگ، درس مردانگی برای جلوگیری از تجاوز غارتگران، چپاولگران و دزدان.

درس مبارزه در راه خدا، آزادی و استقلال کشور و درس انسانیت و شرافت و رسیدن به خدا.

***

دوستان گرامی:

فاطمه وار فکر کنید.
فاطمه وار زندگی کنید.
فاطمه وار مبارزه کنید
و فاطمه وار در راه خدا شهید شوید.

سلام بر دختر رسول خدا (ص)
درود بر تو ای دختر پیامبر
درود بر توای همسر علی (ع)
درود بر تو ای بزرگ بانوی اسلام
درود بر تو ای مادر حسن و حسین
درود بر تو ای مادر زینب و کلثوم
درود بر تو ای بانوی قهرمان دین
روحت شاد، یادت گرامی و راهت ادامه دارد.

داستان زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) / از تولد تا شهادت برای کودکان و نوجوانان 6

(8) آزمون

دوستان عزیز: جای خالی را پر کنید.

– ای محمد … به خانه‌ی خدیجه نرو.

– از آن روز خدیجه همسر محمد (ص) دیگر در خانه… نمی‌کرد.

– گاهی اوقات … الهی به محراب عبادتش می‌آمدند.

– ای محمد (ص) دخترت را … بده.

– یا علی… مواظبت کن.

– فاطمه زهرا (ع) تا آخرین ساعات عمرش ۰۰۰ می‌کرد.

***

به این سؤال‌ها پاسخ دهید:

1- دختر پیامبر اکرم (ص) چه نام داشت؟
2- فاطمه (ع) در چه سالی و در چه روزی متولد شد؟
3- فاطمه (ع) در دامان چه کسی پرورش یافت؟
4- چرا حضرت محمد (ص) به دخترش لقب ام‌ابیها داده بود؟
5- قرآن درباره‌ی فاطمه و خاندانش چه فرموده است؟
6- اثاث عروسی فاطمه (ع) چه بود؟ و چه کسی آن‌ها را خرید؟
7- حضرت زهرا (ع) مبارزه‌اش را چگونه شروع کرد؟
8- در چه روز و در چه سالی حضرت فاطمه (ع) شهید شد؟
9- به نظر شما چه درسی می‌توان از مکتب زهرا (ع) گرفت؟
10- انسان آزاده چه کسی است؟ و چه برنامه‌هایی باید داشته باشد؟

پایان 98



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=43909

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *