Classic Layout

قصه-کودکانه-چینی-حلزون-چرا-با-خانه‌اش-حرکت-می‌کند؟

قصه کودکانه: حلزون چرا با خانه‌اش حرکت می‌کند؟

قصه کودکانه پیش از خواب حلزون چرا با خانه‌اش حرکت می‌کند؟ در زمان‌های قدیم مردم عقیده داشتند که حلزون خیلی سریع حرکت می‌کند؛ اما الآن چی؟ الآن خیلی آرام حرکت می‌کند. مدت زیادی می‌گذرد تا از یک نقطه به یک نقطه دیگر برود. چرا؟ چرا حلزون هر جا می‌رود خانه‌اش …

بخوانید
قصه-کودکانه-چینی-شیاوخو-و-قناری-کوچولو

قصه کودکانه پیش از خواب: شیاوخو و قناری کوچولو

در شرق ایالت «سی‌چوان» یک کوه خیلی بزرگ و معروفی قرار دارد به نام «دباشان». در پای این کوه یک دهکده‌ی کوچک و زیبا قرار دارد به نام «بینگ‌شین». در میان بچه‌های خوب این دهکده، «شیاوخو» پسر مهربان و نیکوکاری بود که همه او را دوست می‌داشتند.

بخوانید
قشنگترین-قصه-های-فارسی-برای-کودکان-پاداش-نیکی

 قصه های قشنگ: پاداش نیکی / و مکافات ناسپاسی

قصه‌گویان گفته‌اند که: عده‌ای شکارچی در نیزاری خندقی کندند تا ببری را شکار کنند. شکارچی‌ها پس‌ازآنکه خندق را کندند روی آن را با گیاه و علف پوشاندند. شکارچی‌ها به‌طوری روی خندق را پوشاندند که اگر شخص یا حیوانی از آنجا می‌گذشت نمی‌توانست خندق را ببیند.

بخوانید
قصه های قشنگ: گربه‌ی عابد / ریاکاری عاقبت خوشی ندارد 1

قصه های قشنگ: گربه‌ی عابد / ریاکاری عاقبت خوشی ندارد

در زمان‌های قدیم، کلاغ و کبکی در همسایگی یکدیگر به سر می‌بردند. آن‌ها سال‌ها بود که باهم همسایه بودند و به همین دلیل با یکدیگر خیلی دوست بودند. روزی از روزها، کبک از لانه خارج شد و دیگر مراجعت نکرد. روزها و ماه‌ها آمدند و گذشتند؛ اما کبک هرگز مراجعت ننمود.

بخوانید
 قصه های قشنگ: خشم شاهین / پایان تلخ انتقام 2

 قصه های قشنگ: خشم شاهین / پایان تلخ انتقام

در زمان‌های خیلی قدیم حاکمی در هندوستان می‌زیست که در قصر خود شاهینی داشت. آن شاهین سال‌ها بود که در قصر حاکم زندگی می‌کرد و هر موقع که حاکم برای شکار از قصر خارج می‌شد شاهین را نیز همراه خود می‌برد.  روزی از روزها خداوند به حاکم پسری عطا کرد.

بخوانید
زندگی-حیوانات-۱-جلد آشنایی با حیوانات برای کودکان

کتاب علمی قدیمی آشنایی با حیوانات: زندگی حیوانات ۱

خرس‌ها انواع مختلف دارند. بعضی از آن‌ها در مناطق معتدله زندگی می‌کنند و رنگ سیاه و خاکستری دارند و پشم تنشان کوتاه‌تر است. خرس‌ها بسیار باهوش و پرزور هستند و حیوانات کوچک‌تر از خودشان را شکار می‌کنند و می‌خورند.

بخوانید
قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-یاس-سفید-و-توکا

قصه آموزنده داوینچی: یاس سفید و توکا / چاه نکن بهر کسی، اول خودت، آخر کسی

یاس سفید بیچاره دیگر بیش از این تحمل نداشت. تعداد زیادی توکای مزاحم آمده بودند و روی شاخ و برگ‌هایش نشسته بودند. آن‌ها برای میوه‌های سیاه یاس آمده بودند و با چنگال‌ها و نوکشان شاخ و برگ‌های یاس را می‌خراشیدند.

بخوانید
قصه-ها-و-افسانه-های-لئورناردو-داوینچی-مورچه-و-دانه‌ی-جو

قصه آموزنده داوینچی: مورچه و دانه‌ی جو / پایان خوش انتظار

یک دانه جو، به هنگام درو، به‌جا مانده بود و در مزرعه افتاده و در انتظار باران بود تا خودش را زیر تکه خاکی پنهان کند. مورچه‌ای پیدایش کرد، آن را برداشت، روی کولش گذاشت و به‌طرف لانه‌ی مورچه‌ها به راه افتاد

بخوانید