یک روز که خرس مهربان تو جنگل سبز و قشنگ داشت میگذشت قدمزنان، او دید که بچهی پلنگ همراه شیر کوچولو باهم سوار تاب شدند
بخوانیدRecent Posts
داستان کودکانه آموزنده: چادرنماز دنیا / آموزش حجاب و نماز به دختران
دنیا شیر آب را باز کرد تا وضو بگیرد. با خودش فکر کرد چطوری باید شروع کند. اول دستهایش را زیر شیر آب گرفت. بعد دستهایش را تا آرنج شست.
بخوانیدقصه کودکانه آموزنده: زردک و پیرمردک / ماجراهای مملی، گیسوطلا، پیرمرد و گاو همزاد
در زمانهای خیلیخیلی قدیم، پیرمردی بود که یک گاو زرد داشت؛ یک گاو شیرده زردرنگ که لکههای سیاهی روی پشتش بود. پیرمرد اسم گاوش رو گذاشته بود زردک.
بخوانید