Classic Layout

کتاب داستان کودکانه دزد دریاییِ شجاع (13)

داستان کودکانه: دزد دریاییِ شجاع || آمپول زدن که ترس نداره!

مودی یک میمونِ دزد دریایی بود. روزی به همراه مادرش برای انجام دادن کاری، بیرون رفتند. آن‌ها از خواروبارفروشی، مقداری خرید کردند. بعد به رستوران موردعلاقۀ مودی رفتند تا نخودفرنگی بخورند.

بخوانید
کتاب داستان کودکانه دخترک و پری دریایی (9)

کتاب داستان کودکانه: دخترک و پری دریایی || آرزویت را دنبال کن!

دخترک، هرروز نزدیک ظهر، سبد غذایی را که مادرش به او می‌داد، برای پدربزرگش به شالیزار می‌برد. او پدربزرگش را خیلی دوست داشت. دلش می‌خواست هر چه زودتر زخم‌های دست پدربزرگش خوب شود.

بخوانید
کتاب داستان نوجوانه: آتش و دریا || من پاسدار میهنم هستم! 1

کتاب داستان نوجوانه: آتش و دریا || من پاسدار میهنم هستم!

سانگ‌هی با پدر و مادرش در دهکدۀ زیبایی در کنار دریا زندگی می‌کردند. یک روز پدر سانگ‌هی به او گفت: «سانگ‌هی، می‌دانی ما در یک دهکدۀ مهم زندگی می‌کنیم؟» سانگ‌هی نگاهی به اطراف انداخت. چند کلبۀ چوبی، تعدادی گاو و مرغ و خروس و چندتایی هم سگ دیده می‌شدند.

بخوانید
کتاب داستان نوجوانه آسیابان و دخترش (1)

داستان نوجوانه: آسیابان و دختر دریا || داستان عشق و وفاداری

در گذشته‌های دور، خیلی دور، در دهکده‌ای دورافتاده، آسیابانی زندگی می‌کرد. او کنار رودخانه‌ای که به دریاچه‌ی بزرگی می‌ریخت، یک آسیاب آبی ساخته بود. زن مهربان، وفادار و جوانی داشت. کاروکاسبی و آسیابش روبه‌راه بود.

بخوانید
کتاب داستان نوجوانه عبدالله زمینی و عبدالله دریایی (22)

کتاب داستان نوجوانه: عبدالله زمینی و عبدالله دریایی || سفر به اعماق دریا

در روزگار قدیم، ماهیگیری به نام عبدالله با زن و فرزند خود در نزدیک دریا زندگی می‌کرد. عبدالله آن‌چنان فقیر بود که غالباً خود و همسر و نه بچه‌اش گرسنگی می‌کشیدند. زمانی که داستان ما شروع می‌شود، مدت‌ها بود که عبدالله حتی یک ماهی هم صید نکرده بود.

بخوانید
یادداشت-های بی تعارف-مدیر-سایت-قصه-و-داستان-کودکانه-ایپابفا--

من و بازتولید محتوا: ماجراهای وروجک و …

از دیروز مشغول بازتولید مجموعه داستان‌های «وروجک» بودم. کل عملیات بازتولید این مجموعه چالش‌برانگیز بود. متن داستان دو ستونی بود و استخراج متن (او سی آر) آن نیازمند مهارت‌های خاصی بود. دشوارتر از آن، بازتولید تصاویر در محیط فتوشاپ بود

بخوانید
کتاب داستان کودکانه وروجک قایق‌سواری می‌کند (37)

داستان کودکانه: وروجک قایق‌سواری می‌کند || دخالت بی‌جا، درست نیست!

وروجک و استاد نجار بعد از مدت‌ها به تعطیلات رفته بودند. استاد نجار فقط روی نیمکت می‌نشست و کتاب می‌خواند. وروجک هم با مرغ و خروس‌ها بازی می‌کرد...وروجک خیلی دلش می‌خواست توی برکه قایق‌سواری کند. تمام پدربزرگ‌های وروجک دریانورد بودند...

بخوانید
کاور کتاب داستان کودکانه وروجک به قصر می‌رود

داستان کودکانه: وروجک به قصر می‌رود || هیچ جا مثل خانه نمی‌شود.

اِدِر نجار ماهری بود و برای وروجک تاب قشنگی درست کرده بود. وروجک ساعت‌ها روی تاب می‌ایستاد و با لذت تاب می‌خورد و در این مدت استاد نجار از قصر شاهزاده خانم صحبت می‌کرد. چند سالی بود که شاهزاده خانمی در نزدیکی استاد نجار زندگی می‌کرد.

بخوانید