Classic Layout

قصه-کودکانه-برای-بچه-های-کوچک-ایپابفا-کوتوله-ناقلا-و-غول-دندان‌طلا

قصه کودکانه: کوتوله ناقلا و غول دندان‌طلا / زرنگی بهتر از زور است!

سه تا کوتوله بودند زرنگ و شجاع و ناقلا. می‌خواستند بروند به جنگ غول دندان‌طلا. آقا غوله، خواهر موطلاییِ آن‌ها را دزدیده بود. چون‌که می‌خواست با موهای طلایی او، دندان طلایش را خلال کند. این، عادت غول دندان‌طلا بود. دخترهای موطلایی را می‌دزدید و با تار موهایشان خلال‌دندان درست می‌کرد.

بخوانید
قصه-کودکانه-برای-بچه-های-کوچک-ایپابفا-دکمه‌ی-بازیگوش

قصه کودکانه پیش از خواب: دکمه‌ بازیگوش / دنیا دیدن بهتر از دنیا خوردن است

روی لباس مینا کوچولو سه تا دکمه بود. دکمه‌ی وسطی شیطان و بازیگوش بود. آرام و قرار نداشت. تکان تکان می‌خورد و بازی می‌کرد. روزی از روزها آن‌قدر بازی کرد که شل شد. فقط به یک نخ آویزان بود. مینا هم حواسش نبود. چون‌که توی حیاط سرگرم بازی بود.

بخوانید
قصه-های-شیرین-فیه-ما-فیه-مولوی-پرده‌ی-مصلحت

قصه های شیرین فیه ما فیه: پرده‌ی مصلحت

همه‌ی آرزوها، مهرها و دوستی‌هایی که آدم‌ها دارند، از مهر به پدر و مادر و دوستان گرفته تا آسمان‌ها، زمین‌ها، باغ‌ها، خانه‌ها، دانش‌ها، پیشه‌ها، غذاها و نوشیدنی‌ها، همه سراسر جزئی از آرزوی حق است

بخوانید