داستان مصور کودکان

بیش از 600 قصه خاطره انگیز رایگان اینجاست.

کتاب قصه کودکانه: عمو نوروز | قصه زیبای آمدن سال نو

قصه کودکانه عمو نوروز تحویل سال (10)

آخرین روزهای زمستان داشت سپری می‌شد و بوی بهار همه‌جا پیچیده بود، درخت‌ها از خواب بیدار شده بودند و همه انتظار می‌کشیدند تا شکوفه‌هایشان باز شود. شکوفه‌هایی که هرکدام نشانی از فرارسیدن بهار بود. مردم هم که سرمای زمستان را پشت سر گذاشته بودند خود را برای جشن نوروز آماده می‌کردند.

بخوانید

کتاب قصه کودکانه: خانه جدید خارپشت || از زندگی نترس! با مشکلات روبرو شو!

کتاب قصه کودکانه خانه جدید خارپشت ایپابفا (19)

وقتی خانه‌ی جدید و زیبای خارپشت کوچولو ساخته شد، دوستانش آمدند و خانه‌ی جدید را به او تبریک گفتند. اما چندان نگذشت که باد و باران و آفتاب، شکاف بزرگی در سقف آن ایجاد کرد. خارپشت کوچولو تسلیم نشست و دست‌به‌کار تغییر سقف شد.

بخوانید

داستان کودکانه ضدجنگ: جنگ دور شو! | بچه‌ها برای بیدار کردن جنگ خیلی کوچک هستند

داستان کودکانه ضدجنگ جنگ دور شو! (17)

بِن و امیلی دوستان خوبی بودند. آن‌ها هرروز در مزرعه‌ی پشت خانه‌شان بازی می‌کردند. مزرعه با یک نهر آب به دو بخش تقسیم می‌شد. بعضی وقت‌ها بِن سراغ امیلی می‌رفت. بعضی وقت‌ها هم امیلی سراغ بن می‌رفت.

بخوانید

قصه خیالی کودکانه: جزیره دیجیمون ها | وقتی باهم هستیم شکست نمی‌خوریم

کتاب قصه کودکانه خیالی جزیره دیجیمون ها (11)

فصل تابستان بود. تای و دوستانش به اردوی تابستانی رفته بودند. ناگهان هوا سرد و برفی شد. گردبادی از راه رسید و بچه‌ها را با خود به آسمان برد. آن‌ها یکهو سر از دنیای دیجیمون‌ها درآوردند. در این جزیره‌ی دورافتاده دیجیمون هایی بودند که قدرت خاصی داشتند.

بخوانید