داستان مصور کودکان

بیش از 600 قصه خاطره انگیز رایگان اینجاست.

قصه کودکانه قدیمی: اردک باهوش و بچه سنجاب‌های کوچولو

کتاب قصه کودکانه دونالد داک اردک باهوش والت دیزنی (1)

«آقا اردکه، آقا اردکه!» این کلمات با صدای تندوتیزی به گوش آقا اُردکه خورد و او را -که بر روی ننو لم داده و حرکات همسایگانش را تماشا می‌کرد- از خواب شیرین بیدار کرد. همسایگان آقا اردکه، در جلویش حلقه زده بودند.

بخوانید

کتاب قصه کودکانه قدیمی: ماجراهای پوگو / سگ کوچولوی ماجراجو

کتاب قصه کودکانه قدیمی: ماجراهای پوگو / سگ کوچولوی ماجراجو 2

دوست پاپی او را صدا کرد و گفت: «آهای پاپی، بیا باهم توپ‌بازی کنیم.» اما پاپی اصلاً دلش نمی‌خواست دنبال توپ بدود. با خودش گفت: - «دنبال توپ دویدن هم شد بازی؟ من باید بروم و برای خودم گردش کنم.»

بخوانید

کتاب قصه خیالی کودکانه: زیبای خفته / عشق، خفته را بیدار می کند

کتاب قصه کودکانه فانتزی خیالی زیبای خفته ایپابفا (6)

در روزگاران بسیار دور امیری با زن خود، تنها آرزویشان داشتن یک فرزند بود. سال‌ها گذشت تا این‌که زن امیر بچه‌ای به دنیا آورد. این بچه یک دختر زیبا برد. امیر برای شادی هر چه بیشتر، جشن بزرگی برپا کرد و تا می‌توانست از مردم دعوت کرد به جشن او بیایند.

بخوانید