تبلیغات لیماژ بهمن 1402
قصه کودکانه شوخی سیزده به در

قصه کودکانه: شوخی سیزده به در

قصه کودکانه

شوخی سیزده به در

قصه کودکانه قبل از خواب کودکان
ایپابفا: سایت کودکانه‌ی قصه کودک و کتاب کودک

به نام خدا

سیزده به در روزی است که ما با مردم شوخی می‌کنیم. پُل از اینکه می‌تواند در این روز با مردم شوخی کند خیلی خوشحال است. اما مشکل این است که او نمی‌تواند شوخی‌های جالبی پیدا کند.

مثلاً، پارسال، او داشت سعی می‌کرد که ماهی قرمز را آبی رنگ کند. اما پدرش آمد و جلوی او را گرفت. خواهران پل، جولی و مَندی، حقه‌های بی‌رحمانه‌ای را که پل روی آنها امتحان کرده بود، خیلی خوب به یاد می‌آورند. پس تصمیم گرفتند که کارهایش را جبران کنند و به او حقه بزنند.

همه می‌دانستند که پل خیلی شکمو است و خوردن کیک را بیشتر از همه چیز دوست دارد!

اما پل نمی‌دانست که چه چیز عجیبی در انتظارش است.

بیشتر از یک ساعت بود که جولی و مندی در آشپزخانه بودند و آخرین کارها را برای کیک ویژه شان انجام می‌دادند. پل صبرش را از دست داده بود.

او پشت سر هم می‌پرسید: «هنوز کارتون تموم نشده؟» آن‌ها سرانجام فریاد زدند: «آماده شد!!» و کیک بزرگی را بر روی میز، روبروی او گذاشتند.

کیک آنقدر خوشمزه به نظر می‌آمد که پل نمی‌توانست برای خوردنش صبر کند!! او چاقو را برداشت و آماده بود که یک برش بزرگ برای خودش بردارد. ولی تیغه ی چاقو حتی روی کیک خط هم نینداخت. جولی و مندی کیک را با استفاده از گل رس ساخته بودند.



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=23795

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *