آوردهاند که در زمان قدیم، پادشاهی تصمیم گرفت به سرزمینی دیگر سفر کند. وسایل سفر را مهیا کرد و یکی از غلامانِ نزدیک خود را نیز با خود به همراه برد، آنها به کشتی نشستند و سفر را آغاز کردند.
بخوانیدRecent Posts
حکایات گلستان: لیلی و مجنون / چشم ها را باید شست
آوردهاند که در زمان قدیم، یکی از حاکمان عرب، داستان عشق مجنون را شنید و به حیرت افتاد و انگشتِ تعجب به دندان گَزید. به او گفتند که مجنون از عشق لیلی به کوه و بیابان پناه برده و با گوزنها و آهوها و پرندهها و چرندهها و خزندهها زندگی میکند
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: فوتبالیست کوچولو + متن فارسی قصه / مسخره کردن دیگران کار خوبی نیست / قصهگو: خاله مریم نشیبا 59#
یه ماری بود، بله، یک ماری بود به اسم «نیش نیشک» که چهارتا دوست خیلی خوب و صمیمی داشت. اسمهای دوستهاش رو براتون بگم: خرگوشک، سنجاب چه، بچه فیل و زرافه کوچولو.
بخوانید