معلم دو مرد را نگاه میکرد که در سربالایی به سوی او پیش میآمدند. یکی سوار بر اسب و دیگری پیاده بود.
بخوانیدRecent Posts
داستان کوتاه «دشمنها» / آنتوان چخوف
نزدیکیهای ساعت ده یک شب تاریک ماه سپتامبر، آندرهی، تنها پسر شش سالهٔ دکتر کریلف، پزشک دولتی، از بیماری دیفتری چشم از دنیا فروبست ...
بخوانیدداستان کوتاه «سه معتکف» / لئو تولستوی
اسقفی از آرکانژل به صومعهٔ سولووتسک مسافرت میکرد. در این سفر عدهای زائر هم بودند که با همان کشتی به زیارت بقاع متبرکهٔ آنجا میرفتند. سفر دریایی آرامی بود.
بخوانید