بایگانی/آرشیو برچسب ها : آزادی

قصه کودکانه: نسیم و نیما || آزادی چقدر زیباست!

قصه-کودکانه-نسیم-و-نیما-ارزش-آزادی

یکی بود یکی نبود. خانه‌ی کوچکی بود با دو پنجره‌ی قشنگ و یک سقف چوبی قرمز. توی این خانه خواهر و برادری با پدر و مادرشان زندگی می‌کردند. اسم این خواهر و برادر نسیم و نیما بود. نسیم از نیما کمی بزرگ‌تر بود. ولی هردوی آن‌ها خیلی‌خیلی عاقل و باادب بودند.

بخوانید

داستان کودکانه: ماهیِ دریا || بعضی رازها بهتره همیشه راز بمونه!

کتاب داستان کودکانه ماهیِ دریا (9)

یکی بود، یکی نبود؛ یک ماهیِ دریا بود که به ماهی‌های رودخانه حسودی می‌کرد. با خودش فکر می‌کرد: «من چیزی به‌جز دریای بزرگ نمی‌بینم؛ من کناره‌های پر گل رودخانه را ندیدم، من سقف‌های قرمز سفالی خانه‌ها را ندیدم.»

بخوانید