بایگانی/آرشیو برچسب ها : قصه حیوانات

قصه کودکانه «میمون زرنگ و خرس تنبل» _ تنبلی خیلی زشته!

میمون زرنگ و خرس تنبل

یک روز یک خرس تنبل وارد جنگل شد. این خرس آن‌قدر تنبل بود که حاضر نبود دنبال غذا برود. سنجاب مهربان دلش برای خرس سوخت و برایش غذا برد؛ اما میمون زرنگ تصمیم گرفت کاری کند که خرس تنبل دست از تنبلی بردارد و خودش کارهای خودش را انجام دهد.

بخوانید

قصه کودکانه «مهمانی خرگوش‌ها» _ بچه باید باادب باشه!

مهمانی خرگوش ها

یک روز مامان خرگوشه برای سه‌تا بچه‌اش میهمانی ترتیب داد و همه حیوانات جنگل را دعوت کرد. بچه خرگوش‌ها خیلی خوب و بادب بودند. برای همین، مامان خرگوشه می‌خواست بچه‌هایش را تشویق کند.

بخوانید

قصه کودکانه قشنگ زنجبیل، زرافه مهربان / آتش در علفزار

جلد قصه کودکانه زنجبیل زرافه مهربان

زنجبیل زرافه ای مهربان در آفریقا بود. او در یک علفزار بزرگ زندگی می‌کرد.زنجبیل خیلی مهربان بود و دوست داشت به همه حیوانات کمک کند. یکسال خشک‌سالی شد و حیوانات هیچ آب و غذایی برای خوردن نداشتند. بنابراین زنجبیل تصمیم گرفت به حیوانات کمک کند...

بخوانید

قصه کودکانه «کره‌اسب کوچولوی بامزه»

جلد قصه کودکانه کره‌اسب کوچولوی بامزه

تری‌پی یک کره اسب بامزه بود. یک روز تری‌پی و دوستش بلکی، گربه ملوس، از مزرعه بیرون رفتند و وارد جنگل شدند. درآنجا با چند حیوان دیگر دوست شدند و تا شب بازی کردند و شب، خسته و کوفته، با یک عالم خاطره به مزرعه برگشتند...

بخوانید