بایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان کودکانه

داستان کودکانه پیش از خواب: میمون کوچولو و درخت سیبش / حسودی کار بدیه!

داستان کودکانه پیش از خواب: میمون کوچولو و درخت سیبش / حسودی کار بدیه! 1

میمون کوچولویی در بیرون خانه‌اش، درست جلوی در خانه، یک درخت سیب کاشت. چند سال بعد، درخت سیب به ثمر رسید و پاییز که شد، عطر سیب‌های درختش به هوا برخاست. میمون چند سیب که می‌خورد، از خوشحالی بالا و پائین می‌پرید

بخوانید

داستان کودکانه پیش از خواب: ژولی و حلزون‌ ها / تنبلی خیلی زشته

قصه-کودکانه-چینی-ژولی-و-حلزون‌-ها

هوا روشن شده بود. مادر، چند بار «ژولی» را صدا کرد و از او خواست که از خواب بیدار شود و خود را برای رفتن به مدرسه آماده سازد؛ اما ژولی کوچولو که اصولاً دختر تنبلی بود، خودش را لای لحاف بیشتر پیچید و خوابید.

بخوانید

داستان کودکانه: سنجاقک و قورباغه / به جانوران و جانداران مفید آسیب نرسانیم

قصه-کودکانه-چینی-سنجاقک-و-قورباغه

آن روز، وقتی‌که خورشید داشت در پشت کوه‌ها پنهان می‌شد، سنجاقک کوچولو به‌طرف برکه‌ی آب به پرواز درآمد. درحالی‌که با دو چشم قلمبیده و درشتش به آب داخل برکه زل زده بود، فریاد زد: «آهای قورباغه، قورباغه کوچولو، من اینجا هستم!»

بخوانید

داستان کودکانه: وقتی خانه ی قرمز را آب برد / با اتحاد و همدلی، مشکلات حل می‌شود

قصه-کودکانه-چینی-وقتی-خانه-ی-قرمز-را-آب-برد

خرگوش سفید کوچولو یک خانه‌ی قشنگ چوبی درست کرد. دیواره‌های خانه به رنگ قرمز بود و پنجره‌های نارنجی آن نیز بسیار زیبا و باسلیقه رنگ‌آمیزی شده بودند. همه‌ی همسایه‌های خرگوش کوچولو گفتند: «آه، چه خانه‌ی زیبایی!»

بخوانید