به نظر میرسد در اطراف دریاچه اتفاقات زیادی میافتد. موجودات زیادی در اینجا جمع شدهاند و با سروصدای زیادی جیرجیر و جیغ جیغ و قورقور میکنند.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان کودکانه
داستان کودکانه و آموزنده: لوک و توپ متحرک
وقتیکه مادربزرگ و پدربزرگ لوک از تعطیلات برگشتند، برایش جدیدترین توپ متحرک را آوردند! لوک خیلی خوشحال بود.
بخوانیدداستان کودکانه: پیپین، پرندهی کوچک
پیپین پرندهی کوچکی بود که در جنگل زندگی میکرد. یکی از روزها یک مرغ دریایی به او گفت: «پیپین، زندگی تو باید خیلی خستهکننده باشه ... فقط از یه درخت به درخت دیگه پرواز میکنی، بدون اینکه جایی رو ببینی؟
بخوانیدداستان کودکانه و آموزنده: مامان، تولدت مبارک!
امروز تولد مامانه! پدر، جِسیکا و اِستفان هرکدام هدیهای گرفتهاند و همهی آنها او را بغل هم کرده بودند.
بخوانیدداستان «ماهیگیر و دریا» _ یتیمی، تنهایی و امیدواری
داستان ماهیگیر و دریا داستان پسری جنوبی است که پدرش در دریا غرق شده است. پسرک همیشه منتظر بازگشت پدرش از دریاست. او دوست دارد ماهیگیر ماهری شود، درست مثل پدرش. با اینکه او یتیم و بیسرپرست است اما دست از تلاش برنمیدارد و سرانجام به آرزویش میرسد...
بخوانید