قصه تصویری کودکانه: شاهزاده دارلینگ
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: لاکپشت فداکار / با صدای مریم نشیبا
لاکپشت کوچولو وقتی به دنیا آمد، لاکش کمی کج بود. لاکپشت های دیگر این را فهمیدند اما نخواستند به مادرش بگویند.
بخوانیدداستان کوتاه گرگ / نوشته: هوشنگ گلشیری
ظهر پنجشنبه خبر شدیم که دکتر برگشته است و حالا هم مریض است. چیزیش نبود. دربان بهداری گفته بود که از دیشب تا حالا یککله خوابیده است
بخوانیدداستان کوتاه هر دو روی یک سکه “مرگ در زندان” / نوشته: هوشنگ گلشیری
راستش را اگر بخواهی من کشتمش، باور کن. میشود هم گفت ما، البته نه با چاقو، یا اینکه مثلاً هلش داده باشیم. خودت که میدانی.
بخوانیدداستان کوتاه معصوم سوم “شیرین و فرهاد” / نوشته: هوشنگ گلشیری
مأموران شکاربانی دیده بودنش که از یک جاده بزرو بالا میرود. اول احیاناً موتور را در سایه تختهسنگی دیدهاند و بعد دیگر ... پیدا کردنش آنقدرها مشکل نبوده است.
بخوانید