داستان کوتاه غول غرق شده The Drowned Giant آشنایی با نویسنده: جیمز گراهام بالارد J.G. Ballard (١۵ نوامبر ١٩٣٠ – ١٩ آوریل ٢٠٠٩) رمان و داستان کوتاه نویس انگلیسی، و یکی از چهره های برجسته ی جنبش موج نو در ژانر علمی تخیلی است . شناخته شده ترین کتاب های وی …
بخوانیدTimeLine Layout
مرداد, ۱۳۹۸
-
۱۳ مرداد
داستان کوتاه: هفت خاج رستم / یارعلی پورمقدم
نرد با خامدست میبازی یا ایمون اضافه داری که باز مثل دیشب همین مجال، هی ادبوس ادبوس میکنی؟
بخوانید -
۱۳ مرداد
داستان کوتاه: حاج بارکالله / میهن بهرامی
آوای شیپور طنینی سرد و شکافنده داشت مثل ضربهی شمشیر، که فضا و فاصله و دیوار را میشکافت و مثل دَمی سرد، دلواپسی میآورد.
بخوانید -
۱۳ مرداد
داستان کوتاه: جشن فرخنده / جلال آل احمد
ظهر که از مدرسه برگشتم بابام داشت سرحوض وضو میگرفت، سلامم توی دهانم بود که باز خورده فرمایشات شروع شد
بخوانید -
۱۳ مرداد
داستان کوتاه «گیلهمرد» / بزرگ علوی
باران هنگامه کرده بود. باد چنگ مىانداخت و مىخواست زمین را از جا بکند. درختان کهن به جان یکدیگر افتاده بودند. از جنگل صداى شیون زنى که زجر مىکشید، مىآمد. غرش باد آوازهاى خاموشى را افسار گسیخته کرده بود.
بخوانید -
۱۳ مرداد
داستان کوتاه: گدا / غلامحسین ساعدی
یه ماه نشده سه دفعه رفتم قم و برگشتم، دفعهی آخر انگار به دلم برات شده بود که کارها خراب میشود اما بازم نصفههای شب با یه ماشین قراضه راه افتادم
بخوانید -
۱۳ مرداد
داستان کوتاه «چرا دریا توفانی شده بود» /صادق چوبک
سیاه مانند عروسک مومی که واکسش زده باشند با چهرهی فرسودهی رنجبرده اش کنار منقل وافور و بتر عرق چرت میزد. چشمانش هم بود.
بخوانید -
۱۳ مرداد
چتر و گربه و دیوار باریک: داستان کوتاهی از رضا قاسمی
داستان کوتاه چتر و گربه و دیوار باریک رضا قاسمی من نمیدانستم خر چطور توی گل گیر میکند. اما خودم یکی دو بار توی گل گیر کرده بودم. احساس کردم پدر چه خوب وضع مرا درک کرده. با خوشحالی دفتر را برداشتم و رفتم کنار او. آن روز درس …
بخوانید -
۱۳ مرداد
قصه کودکانه: ماجراهای پینوکیو، پسرک چوبی
پیرمردی بود که اسمش ژپتو بود . ژپتو بچه ای نداشت . يك روز ژپتو با چوب ، يك عروسك درست کرد. عروسك يكدفعه شروع کرد به حرف زدن و گفت: «سلام باباجان .»
بخوانید -
۱۲ مرداد
قصه کودکانه: گربه چکمه پوش || میراث پدری
یکی بود یکی نبود، آسیابانی بود که سه پسر داشت. آسیابان هنگام مرگ آسیاب را به پسر بزرگش داد و خرش را به پسر دومش ، ولی آنچه که به پسر کوچکش رسیديك گربه بود!
بخوانید