واقعاً چنین چیزی امکان دارد؟ واقعاً میشود تصاویر را به متن تبدیل کرد؟ در یک کلمه، بله! امکان دارد. شما میتوانید بهجای تایپ کردن دستی متن نوشتهها، تصاویر آنها را به متن تبدیل کنید. اما به لحاظ فنی، اتفاقی که میافتد «تبدیل کردن» نیست؛ بلکه «شناسایی حروف» و «بازسازی متن» …
بخوانیدTimeLine Layout
فوریه, 2021
-
22 فوریه
قصه کودکانه «علاءالدین و چراغ جادو» قصههای هزارویک شب
روزگاری یک چراغ جادو وجود داشت که یک غول درون آن زندگی میکرد. هرکس صاحب این چراغ میشد، ارباب غول میشد و غول سهتا از آرزوهایش را برآورده میساخت. ازقضا علاءالدین یا همان علیبابا ارباب غول شد و به آرزوهایش رسید...
بخوانید -
18 فوریه
قصه کودکانه و پرماجرای «زنبور بیباک» – در جستجوی ملکه جدید
روزی روزگاری در یک دشت، یک کندوی عسل بود. یک روز زنبورهای وحشی به کندو حمله کردن و ملکه زنبورها را کشتند. زنبورهای عسل نمی توانستند بدون ملکه زندگی کنند. برای همین، پسر ملکه برای یافتن یک ملکه جدید به سرزمینهای شمالی رفت و ماجراهای بسیاری را پشت سر گذاشت...
بخوانید -
17 فوریه
قصه کودکانه و آموزنده «زاغ و راسو» – عاقبت ترسناک دوستی با دشمن! هشدار!
قصهها همیشه پایان خوشی ندارند. من که از خواندن این قصه بهتزده شدم. حتی کمی ترسیدم. این قصه، آخر و عاقبت هرکسی است که با دشمن خود دوستی و مهربانی کند. مثل کسانی که که دولت آمریکا را دوست خود میدانند.
بخوانید -
16 فوریه
قصه کودکانه «وینکی و ویلی روباهه» – ماجرای روح سفیدپوش در جنگل
در جنگل بلوبل یک روح سفیدپوش پیدا شده بود. شبها صداهای عجیب و غریبی به گوش میرسید و باعث ترس همه شده بود. برای همین، وینکی و دوستانش میخواستند به راز این ماجرا پی ببرند و سرانجام دلیل اصلی این همه ترس و وحشت را کشف کردند ...
بخوانید -
15 فوریه
قصه آموزنده «ساس خوشبخت» – باوجود همه ترسها و مشکلات، زندگی باید کرد!
این قصه درباره یک ساس مُنزوی است. ساس یک نوع حشره بسیار کوچک است. ساس قصه ما از روبرو شدن با مشکلات، سختیها و خطرات زندگی میترسید. برای همین، رفته بود توی یک سوراخ تنگ و تاریک و اصلاً معنی خوشبختی را نمیدانست تا اینکه...
بخوانید -
14 فوریه
قصه کودکانه و آموزنده«سنجاب و خرگوش» – به یکدیگر کمک کنیم
این قصه درباره کمک کردن به یکدیگر است. همه باید در لحظه های دشوار زندگی به یکدیگر کمک کنیم. همانطور که سنجاب کوچولو به دوستش خرگوش کمک کرد...
بخوانید -
13 فوریه
داستان آموزنده «چشمانِ پدرِ عاشق فوتبال»
اين داستان درباره پسربچه لاغراندامی است که عاشق فوتبال بود و در تمام تمرینها سنگ تمام میگذاشت
بخوانید -
13 فوریه
داستان آموزنده «درخت آرزوها» – چه آرزویی بکنیم؟
يک روز يک روستايي داشت بهتنهایی قدم میزد و در رؤیای آينده خود فرورفته بود. زير يک درخت ايستاد تا قدري استراحت کند و با خود فکر کرد: «کاشکي من ثروتمند بودم».
بخوانید -
13 فوریه
داستان آموزنده «بیریاترین بيان عشق به همسر در مقابل ببر وحشي»
يک روز آموزگار از دانشآموزانی که در کلاس بودند پرسيد: آيا میتوانید راهي غیرتکراری براي ابراز عشق، بيان کنيد؟
بخوانید