فهرست و لینک قصه ها: 1. اُردکِ کشاورز 2. اُردکی که آب دوست نداشت 3. آرچی کوچولو ۴ حالا ! 4. آرچی کوچولو ۳ بیشتر! 5. آرچی کوچولو ۲ چرا؟ ...
بخوانیدTimeLine Layout
سپتامبر, 2023
-
19 سپتامبر
5 قصه صوتی کودکانه: دماغ مترسک + 4 قصهی دیگه / با صدای: خاله مهناز 25#
فهرست قصه های این مجموعه: 1- دماغ مترسک 2- دکمه های گربه ای 3- دردسر شانهبهسر و یک سبد فندق 4- دردسر عمو نوروز 5- دنیا به آخر رسیده؟ و لقمان و دخترهایش
بخوانید -
19 سپتامبر
قصه های صوتی سندبادنامه و قابوسنامه / قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب ( جلد سوم )
قصه های صوتی سندبادنامه و قابوسنامه قصه هاي خوب براي بچه هاي خوب ( جلد سوم ) نوشته: مهدی آذریزدی
بخوانید -
18 سپتامبر
20 قصه صوتی کودکانه با صدای مریم نشیبا / 2 ساعت و 15 دقیقه با مریم نشیبا #24
1. لیوان بی دسته 2. یكی هست كه حرف های ما را می شنود 3. هر شب یك سلام 4. هدیه ویژه 5. نذری عزیزجون 6. گردن دراز و شغل تازه اش و 14 قصه صوتی دیگه
بخوانید -
18 سپتامبر
5 قصه صوتی کودکانه: خرس عروسکی + 4 قصهی دیگه / با صدای: خاله مهناز 24#
فهرست قصه های این مجموعه: 1- خرس عروسکی 2- داینای خجالتی 3- خرگوش گوش کوتاه 4- خسیس و سکه هایش 5- خواب نسیم
بخوانید -
17 سپتامبر
5 قصه صوتی کودکانه: خرچنگ کوچولو و موج ها + 4 قصهی دیگه / با صدای: خاله مهناز 23#
فهرست قصه های این مجموعه: 1- خرچنگ کوچولو و موج ها 2- خانه ام چرا میپرد 3- خانه ای برای هسته آلبالو 4- خانه ی سبز 5- خانواده شبیه کیک است
بخوانید -
17 سپتامبر
داستان کودکانه قشنگ: خرس دریانورد
سالها پیش، کشتی بزرگی بود که در دریاها میرفت و میرفت و دنبال گنج میگشت. اسم این کشتی مروارید چوبی بود و کاپیتان خرسه به همراه بقیهی دریانوردها این کشتی رو روی دریا بهپیش میبردن.
بخوانید -
17 سپتامبر
قصه کودکانه قشنگ: هزارپایی که عاشق کفش بود
پاپی هزارپا، مثل بقیه چند تا دونه پا نداشت! اون صدتا پا داشت! و اون عاشق کفش بود! اون عاشق کفشهای قرمز بود! اون عاشق کفشهای آبی هم بود!
بخوانید -
16 سپتامبر
قصه کودکانه قشنگ: من بزرگم یا کوچیک؟ / برای بعضی کارها بزرگی، برای بعضی کارها کوچیک
مکس داشت توی حیاط بازی میکرد که خواهرش ماریا رو دید! ماریا داشت دوچرخهسواری میکرد. مکس از ماریا پرسید: ماریا! اجازه میدی منم با دوچرخهی تو بازی کنم؟
بخوانید -
16 سپتامبر
داستان کودکانه قشنگ: نقاش کوچولوها
تعطیلات تابستون بود و الکس و آماندا توی حیاط مشغول بازی بودن. توی حیاط کلی سطل رنگ بود! اونجا رنگ قرمز بود و رنگ سفید! رنگ زرد و رنگ آبی! و حتی سطل رنگ سبز!
بخوانید