Classic Layout

قصه کودکانه: بز زنگوله پا / گرگ بدجنس، شنگول و منگول و حبه انگور 1

قصه کودکانه: بز زنگوله پا / گرگ بدجنس، شنگول و منگول و حبه انگور

روزی بود، روزگاری بود. در یک جنگل قشنگ با درخت‌های بلند، روی زمین خدا، زیر درخت چنار کلبه‌ای بود خیلی قشنگ. توی آن کلبه، بزک قصه‌ی ما با سه بزغاله‌ی قشنگ زندگی می‌کرد.

بخوانید
قصه کودکانه روسی بز نادان (11)

قصه کودکانه روسی: بز نادان / عاقبت دروغ و زورگویی/ از مجموعه داستان‌های ملی روسیه

یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ‌کس نبود. در روستای پشت جنگل سبز، پیرمرد و پیرزنی با نوه‌ی کوچکشان زندگی می‌کردند. آن‌ها نَه گاو داشتند، نَه گوسفند و نه مرغ و خروس؛

بخوانید
شکفتن در عطش و آتش داستان زندگانی حضرت زینب سلام‌الله علیها (8)

داستان کودکانه: شکفتن در عطش و آتش / زندگینامه حضرت زینب سلام‌الله علیها برای کودکان

صدای گریه و بی‌تابی طفل در فضای خانه پیچیده بود. فاطمه (سلام‌الله علیها) سراسیمه از ایوان به‌طرف گهواره رفت. یک دنیا لطف و مهربانی بر سیمای نورانی‌اش موج می‌زد.

بخوانید
افسانه-هندی-قدیمی-مجازات-رباخوار

افسانه هندی: مجازات رباخوار / سرانجام حرص و طمع

در دهکده‌ای، دهقانی می‌زیست. او از پدرش قطعه‌ی کوچکی زمین و گاومیش آهنی به ارث برده بود؛ اما هنوز وی دوره‌ی سوگواری پدرش را برگزار نکرده بود که رباخوار نزد او آمد و گفت: - پدر تو به من صد روپیه * بدهی داشت.

بخوانید
قصه-کودکانه-قبل-از-خواب-چینی-همکلاسی-جدید

قصه کودکانه پیش از خواب: همکلاسی جدید / دوست خوب خود را نگه دارید

صبح که زنگ کلاس زده شد و همه به کلاس آمدند، خانم معلم درحالی‌که دست دختر کوچولویی را در دست داشت وارد کلاس شد. سپس رو به بچه‌ها کرد و گفت: «بچه‌ها، از امروز یک شاگرد به کلاس ما اضافه می‌شود.

بخوانید