Classic Layout

داستان-کوتاه-گیله-مرد

داستان کوتاه «گیله‌مرد» / بزرگ علوی

باران هنگامه کرده بود. باد چنگ مى‌انداخت و مى‌خواست زمین را از جا بکند. درختان کهن به جان یک‌دیگر افتاده بودند. از جنگل صداى شیون زنى که زجر مى‌کشید، مى‌آمد. غرش باد آوازهاى خاموشى را افسار گسیخته کرده بود.

بخوانید
چتر و گربه و دیوار باریک: داستان کوتاهی از رضا قاسمی 2

چتر و گربه و دیوار باریک: داستان کوتاهی از رضا قاسمی

داستان کوتاه چتر و گربه و دیوار باریک رضا قاسمی   من نمی‌دانستم خر چطور توی گل گیر می‌کند. اما خودم یکی دو بار توی گل گیر کرده بودم. احساس کردم پدر چه خوب وضع مرا درک کرده. با خوشحالی دفتر را برداشتم و رفتم کنار او. آن روز درس …

بخوانید
felfeli-epubfa.ir-index

داستان کودکانه: فلفلی و مرد ساحر || قدرت سحر و جادو

   فلفلی را که می‌شناسید؟ همان پسرک روستایی که از بس کوچک و زبر و زرنگ بود به او می‌گفتند فلفلی. آن سال تابستان پدر فلفلی دست او را گرفت و به شهر آورد تا او را به دست استادی بسپارد تا کار و کاسبی یاد بگیرد

بخوانید