Blog Layout

داستان کودکانه آموزنده: کی من را به خانه می‌برد؟ || قصه دختر تنبل

داستان-کودکانه-ایتالیایی-کی-من-را-به-خانه-می-برد-قصه-دختر-تنبل

قصه کودک: یکی بود یکی نبود. دختر کوچولویی بود که توی یک ده کوچک زندگی می‌کرد. این دختر کوچولو کمی تنبل بود. دلش می‌خواست همۀ کارش را دیگران بکنند. او حتی حوصله نداشت راه برود.

بخوانید

داستان مصور: آب کاکایی و غاز کوچولو

کتاب-قصه-آب-کاکایی-و-غاز-کوچولو

قصه کودک و نوجوانان: یکی بود یکی نبود، روزی بود و روزگاری. در ساحل دریا در کنار صخره‌ها یک مرغ آب کاکایی زندگی می‌کرد که اسمش ژینگو بود. او در یک فصل مناسب، از سرزمین‌های دوردست جنوب به آنجا مهاجرت کرده بود

بخوانید