Blog Layout

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه سیاهی کلاغ

افسانه-استرالیا-افسانه-سیاهی-کلاغ

روزی از روزها کلاغی و شاهینی در بیشه‌ای باهم شکار می‌کردند. پس‌ازآنکه مدتی باهم راه رفتند تصمیم گرفتند که هر یک در جهت مخالف دیگری برود و به شکار بپردازد و در انتهای روز هرچه شکار کرده‌اند با یکدیگر قسمت کنند.

بخوانید

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه آفرینش ستاره‌ها

افسانه-استرالیا-افسانه-آفرینش-ستاره‌ها

«رُلامانو» رب‌النوع دریاها بود. اقیانوس آبی با تمام خزاین مرواریدهای رخشان و مرجان‌های گلی رنگش به او تعلق داشت. در اعماق دریاها دارای حکومت اسرارآمیزی بود که اشعه‌ی آفتاب با رنگ‌های سبز و خاکستری به قلمرو حکومت او وارد می‌شد.

بخوانید

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه پیدایش آتش

افسانه-استرالیا-افسانه-پیدایش-آتش

در روزگاران کهن، بسیار کهن، آنگاه‌که بسیاری از پرندگان قشنگ کنونی و حیوانات اهلی هنوز آدم بودند، روزی قبیله‌ای از بومیان استرالیا که هنگام غروب از شکار برمی‌گشتند به مرد سالخورده‌ای برخوردند

بخوانید

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه آفرینش نهنگ و ستاره دریایی و خرس استرالیائی

افسان‍ه‌ هایی از بومیان استرالیا: افسانه آفرینش نهنگ و ستاره دریایی و خرس استرالیائی 1

در روزگاران بسیار قدیم که این دنیای کهنه هنوز جوان بود تمام حیواناتی که اکنون در استرالیا زندگی می‌کنند آدم‌هایی بودند که در آن دور دورها یعنی آن‌طرف اقیانوس‌ها زندگی می‌کردند

بخوانید

قصه صوتی کودکانه: پرواز کلاغک / مریم نشیبا

قصه-صوتی-کودکانه-پرواز-کلاغک

کلاغ با چهار تا جوجه‌‌ی قشنگ روی یک درخت زندگی می‌‌کرد. خواهرکلاغه هم با جوجه‌‌هایش روی همان درخت زندگی می‌‌کردند. روزها جوجه‌‌کلاغ‌‌ها با هم پرواز می‌‌کردند، ولی کلاغک نمی‌‌توانست بپرد...

بخوانید