Blog Layout

داستان کودکانه آموزنده: پسرک تنبل و جادوگرها / بچه ای که یک‌شبه پیر شد و ادامه داستان…

پسرک-تنبل-و-جادوگرها

سال‌ها قبل در شهری کوچک، پسری زندگانی می‌کرد به ‌نام پیتر. او یکی از تنبل‌ترین بچه‌های روی زمین بود. او هیچ‌گاه تکالیف مدرسه خود را انجام نمی‌داد و پیوسته در سرِ کلاس دیرتر از سایرین حاضر می‌شد.

بخوانید

داستان کودکانه قدیمی: فیل ماجراجو / دیگران را اذیت نکنیم

کتاب قصه کودکانه قدیمی فیل ماجراجو (10)

سال‌ها پیش، فیلِ بدجنس و حیله‌گری در جنگلی زندگی می‌کرد. این فیلِ ماجراجو نامش «ترانکی» بود و هرروز صبح زود، وقتی از خواب برمی‌خاست، با خود فکر می‌کرد که امروز چه حقه‌های جدیدی به کار ببرد تا حیواناتِ جنگل را ناراحت کند.

بخوانید

داستان کودکانه قدیمی: دختر شبدر / شاهزاده‌ی مهربان

داستان کودکانه قدیمی: دختر شبدر / شاهزاده‌ی مهربان 5

زیر گنبد کبود، زنِ خوب مهربانی بود که در یک خانه‌ی کوچک و قشنگ، کنارِ مزرعه‌ی سبز و خرمی از شبدر زندگی می‌کرد. شبدرهای این مزرعه آن‌قدر خوش‌بو، سبز و تازه بودند که انسان دلش می‌خواست آن‌ها را بچیند.

بخوانید

کتاب داستان کودکانه قدیمی: فرار بچه شیرها / حیوانات مهربان جنگل

داستان کودکانه فرار بچه شیرها ایستر آلباردا (9)

امروز در سیرک اتفاق غم‌انگیزی افتاد: دو بچه‌شیر کوچولو از سیرک فرار کردند. مارچلینو، دلقک سیرک، بسیار ناراحت بود و با خود می‌گفت: «فوراً باید برای پیدا کردن بچه‌شیرها راه افتاد.»

بخوانید