یک تکه ابر بودیم بر سینهی آسمان یک ابر خستهی سرد یک ابر پر ز باران خورشید گرممان کرد باران شدیم چکیدیم ما قطرهقطره بر خاک از آسمان رسیدیم
بخوانیددنیای کودکان
داستان کودکانه عکس دار: باید شهرمون رو تمیز نگه داریم
ادموند و دوستاش دوست دارن که شهرشون رو تمیز و مرتب نگه دارن! هرروز صبح، میمون کوچولو تختش رو مرتب میکنه!
بخوانیدداستان کودکانه قشنگ: کارهایی که من عاشقشونم
یک روز بنجامین و بچه کروکدیل که اسمش کرکی بود، داشتن باهم کنار برکه بازی میکردن. مامان کروکدیل هم داشت یک برنج و گوشت خوشمزه برای ناهار درست میکرد!
بخوانیدداستان کودکانه قشنگ: این خطرناکه کرم کوچولو!
کرمها زیر زمین زندگی میکنن! اونا کل روز توی تونلهای زیرزمینی میخزن و سفر میکنن! کرمها کلی از زندگی گرمونرم خودشون زیر خاک نرم و قهوهای لذت میبرن!
بخوانیدداستان کودکانه قشنگ یک روز در شهربازی
هوراااا! امروز، روز شهربازی رفتنه! موش کوچولو فریاد میزنه: هوراااا! موش کوچولوتر داد میزنه: جووونمی جوووون!
بخوانید