قصه های کودکانه

بیش از 700 قصه خاطره انگیز رایگان اینجاست.

قصه کودکانه: گنجشک کوچولو به خانه برگشت / به پرنده ها و جانداران کمک کنیم

قصه-کودکانه-چینی-گنجشک-کوچولو-به-خانه-برگشت

باران آهسته‌تر بارید. در حقیقت از شب گذشته یکریز باران باریده بود. کوچه و خیابان پر از آب شده بود. در حیاط مهدکودک نیز آب زیادی جمع شده بود. درست شده بود مثل یک نهر کوچک که از داخل حیاط بگذرد. بچه‌ها با خوشحالی بیرون آمدند و شروع به بازی کردند!

بخوانید

قصه کودکانه: درخت توت کهن‌سال و نوزاد کرم ابریشم / لذت فداکاری

قصه-کودکانه-چینی-درخت-توت-کهن‌سال-و-نوزاد-کرم-ابریشم

وقتی بهار زیبا فرارسید زمین نفسی دوباره کشید و همه لباس نو به تن کردند. درخت توت پیر نیز مشغول آرایش شاخ و برگ‌هایش شد و لباس سبزی به تن کرد. یک روز، گنجشک کوچکی پروازکنان آمد و روی یکی از شاخه‌های پر از برگ درخت توت نشست.

بخوانید

قصه کودکانه آموزنده: جنگ با شته‌های مزاحم / از درختان جنگل نگه داری کنیم

قصه کودکانه آموزنده: جنگ با شته‌های مزاحم / از درختان جنگل نگه داری کنیم 1

روزی آفتابی و زیبا بود. در جنگل فقط صدای پرندگانی که خیلی زود به نغمه‌سرایی مشغول بودند، به گوش می‌رسید. ناگهان درخت صنوبر کوچولویی فریاد زد: «آخ، چقدر درد دارم. چقدر بدنم می‌خارد!»

بخوانید

 قصه های قشنگ فارسی: لاک‌پشت زبان‌دراز / عاقبت بدقولی لاک پشت به مرغابی ها

 قصه های قشنگ فارسی: لاک‌پشت زبان‌دراز / عاقبت بدقولی لاک پشت به مرغابی ها 2

یکی بود یکی نبود. لاک‌پشتی بود که در آبگیری لانه داشت. ازقضا دو مرغابی نیز در آن آبگیر زندگی می‌کردند که با لاک‌پشت دوستی و رفاقت نزدیکی داشتند. لاک‌پشت و مرغابی‌ها سال‌ها بود که در آنجا می‌زیستند. آن‌ها از روزی که یکدیگر را دیده بودند باهم دوست شده بودند.

بخوانید

 قصه های قشنگ فارسی: خرگوش و شیر ستمگر / پیروزی اندیشه بر زور

 قصه های قشنگ فارسی: خرگوش و شیر ستمگر / پیروزی اندیشه بر زور 3

داستان‌سرایان نقل کرده‌اند که: در کنار یک جنگل سرسبز و انبوه، نی‌زار زیبایی بود که در آن جویبارها و چشمه‌های فراوانی وجود داشت. در آن نیزار گل‌های فراوان و قشنگی روییده بود که عطر آن‌ها از فاصله‌ی دوری احساس می‌شد. در آن محل زیبا و تماشایی، به سبب فراوانی آب و گیاه حیوانات زیادی زندگی می‌کردند.

بخوانید