تبلیغات لیماژ بهمن 1402
کتاب قصه کودکانه آوازهای روزانه پو

قصه کودکانه: آوازهای روزانه‌ی پو || وینی پوه، خرس بامزه

کتاب قصه کودکانه

آوازهای روزانه پو

مؤلف: آلن الکساندر میلن
مترجم: لیلا قاسمی
ایپابفا: سایت کودکانه‌ی قصه کودک، داستان کودک و کتاب کودک و نوجوان

به نام خدا

وقت بیدار شدن

وقت بیدار شدن

وقتی خورشید سلام می‌کند،
پو رختخوابش را مرتب می‌کند.
او بینی خود را تکان می‌دهد
و به پنجه‌هایش [دست] می‌مالد،
سپس آواز کوتاهی را زیر لب می‌خواند.

وقت بازی

وقت بازی

اواسط صبح،
پو برای بازی و تفریح بیرون می‌رود.
او یک تاب دارد
و در خیالش فکر می‌کند پادشاه است.
پو با شور و اشتیاق منتظر می‌ماند تا بقیه روز را با شادی بگذراند.

وقت ناهار

وقت ناهار

هرروز ظهر،
پو برای ناهار عسل می‌خورد.
گاهی وقت‌ها، او غذایش را سر می‌کشد.
و آروغ می‌زند.
پو همیشه فکر می‌کند این کار زشت و خنده‌دار است.

وقت کاردستی

وقت کاردستی

بعضی روزها، بعد از خوردن ناهار
پو شروع به ساختن کاردستی می‌کند.
او کاردستی خود را که یک گل است رنگ می‌کند
و ساعتی را با شادی می‌گذراند.
درست کردن کاردستی هنر، سرگرمی جالبی است.

وقت استراحت

وقت استراحت

در آن بعدازظهر ساکت و آرام،
پو یک چرت می‌خوابد.
او خواب می‌بیند که خوک کوچولو، بال‌زنان
به همراه دارکوب و جوجه گنجشک‌ها دور سرش می‌چرخند،
سوت می‌زنند و آواز می‌خوانند: «جیک جیک جیک جیک جیک…»

وقت شام

وقت شام

قبل از غروب خورشید،
پو برای خوردن غذا سر میز می‌نشیند.
او دعای قبل از غذا را می‌خواند.
و برای عسلی به این شیرینی
و دنیایی به این شادی و زیبایی از خدا تشکر می‌کند.

وقت مطالعه

وقت مطالعه

قبل از غروب خورشید،
پو برای مطالعه چراغ را روشن می‌کند.
کتاب‌هایی که او می‌خواند
درباره شاهزاده‌ها، جادوگران
و چیزهایی است که شب‌ها سروصدا می‌کنند.

وقت حمام

وقت حمام

هر شب وقتی هوا تاریک می‌شود،
پو در وان حمام می‌پرد.
او گوش‌هایش را تمیز می‌کند
تا خوب بشنود.
پو شروع به آواز خواندن می‌کند:
«لای لای لای لای لای لای…»

وقت خواب

وقت خواب

وقتی آسمان پر از ستاره می‌شود،
پو به خواب می‌رود.
او چشمانش را می‌بندد
و به این فکر می‌کند که چرا
گوسفندها دور سرش می‌چرخند.

وقت چرت زدن

وقت چرت زدن

پو وقتی می‌خوابد، خواب دوستانش را می‌بیند،
او دلش برای آن‌ها تنگ شده است.
او در خواب، لحظه‌های شادی را با دوستانش می‌گذراند.
آن‌ها دورهم حلقه ‌زده بودند، به یکدیگر شب‌به‌خیر می‌گفتند
و شادمانه همدیگر را می‌بوسیدند.

وقت آرامش

وقت آرامش

پو می‌خندد و آواز می‌خواند.
و آهنگ شیرینی را زمزمه می‌کند.
او در خواب آرزو می‌کند
ای‌کاش صبح، زودتر می‌آمد.

وقت رؤیا

وقت رؤیا

پو به خواب می‌رود،
پس تو هم چشمان خسته‌ات را ببند.
خودت را به سرزمین رؤیا برسان.
پو آنجا در انتظار تو است.

the-end-98-epubfa.ir



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=26067

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *