تبلیغات لیماژ بهمن 1402
کتاب داستان کودکانه مهمانی در ساحل دریا (20)

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است!

کتاب داستان کودکانه

مهمانی در ساحل دریا

مهمانی دادن چه خوب است!

نویسنده: کیتی پرایسس
مترجم: حسین فتاحی

به نام خدای مهربان

روز آفتابی قشنگی بود. کَتی و پیتر برای بیرون رفتن آماده می‌شدند. کتی به‌سرعت در اطراف خانه‌اش شنا کرد تا چیزهایی که لازم دارد، آماده کند.

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 1

صدای شالاپ و شُلوپی به گوش رسید. کتی گفت: «تویی لاک‌پشت کوچولو؟»

لاک‌پشت کوچولو داشت سبزی‌های دریایی را جمع می‌کرد تا با آن‌ها ساندویچ درست کند.

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 2

پیتر هم داشت وسایل توی قایقش را مرتب می‌کرد. در همان حال از دوستش منقار کیسه‌ای پرسید: «بشقاب به‌اندازه‌ی کافی داریم؟»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 3

منقار کیسه‌ای خواست جواب بدهد؛ اما همه‌ی چیزهایی که به نوکش گرفته بود، افتاد.

پیتر گفت: «وای! بیا کمکت کنم و همه‌ی این چیزها را توی کیسه‌ات بگذارم.»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 4

ناگهان صدای شالاپ‌شلوپ بلندی شنیده شد.

کتی گفت: «آهای قایق‌ران!»

پیتر گفت: «تویی پری دریایی؟ کجایی؟ همه‌چیز را برای رفتن به مهمانی آماده کرده‌ام.»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 5

کتی هم سبدش را نشان داد و گفت: «من هم ساندویچِ سبزیِ دریایی، کیک‌های صورتی و مقدار زیادی لیموناد آورده‌ام.»

پیتر گفت: «وای خدا جان! چه مهمانی خوبی می‌شود!»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 6

بله دیگر، همه‌چیز آماده بود. پیتر سفره‌ای روی زمین پهن کرد و همه‌ی غذاها را روی آن چید. همه‌شان خوشمزه بودند.

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 7

کتی روی موج‌های دریا لَم داده بود و ساندویچش را می‌خورد. او مهمانی را خیلی دوست داشت. مخصوصاً کنار ساحل دریا.

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 8

کتی می‌خواست ساندویچ دیگری را به پیتر بدهد. درست در همان موقع خرچنگ بزرگی را دید که به‌طرف او می‌آمد. بعد خرچنگ دیگری و بازهم خرچنگ دیگری!

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 9

خرچنگی سعی کرد یکی از ساندویچ‌ها را بردارد. کتی خندید و گفت: «آهای خرچنگ! کسی تو را دعوت نکرده!»

خرچنگ به‌طرف دوستانش برگشت.

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 10

ناگهان صدای بلندی به گوش رسید. یک دسته مرغ دریایی، پروازکنان به‌طرف زمین آمدند. آن‌ها خیلی گرسنه بودند. با دیدن آن‌ها پیتر عصبانی شد.

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 11

کتی خندید و گفت: «تو این‌ها را دعوت کرده‌ای؟!»

پیتر پرنده‌ها را کیش کرد و گفت: «از اینجا بروید! ما مهمان نمی‌خواهیم!»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 12

خرچنگ‌ها و مرغ‌های دریایی با ناراحتی به غذاهای روی سفره نگاه کردند. بعد راهشان را کشیدند تا برگردند.

کتی گفت: «یک دقیقه صبر کنید. ما می‌توانیم غذاها را بین خودمان تقسیم کنیم.»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 13

پیتر هم گفت: «راست می‌گوید. همه بمانید و مهمان ما باشید!»

پیتر حس می‌کرد کار خوبی نکرده که سَر پرنده‌ها و خرچنگ‌ها داد کشیده است.

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 14

کتی گفت: «همه بیایید جلو! لاک‌پشت کوچولو، تو ساندویچ‌ها را نصف کن. منقار کیسه‌ای، تو هم بیا…»

اما منقار کیسه‌ای نبود. کتی از پیتر پرسید: «راستی منقار کیسه‌ای کجاست؟»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 15

پیتر به دور و برش نگاه کرد و دید که منقار کیسه‌ای پروازکنان به‌طرف آن‌ها می‌آید. او گفت: «منقار کیسه‌ای دارد می‌آید!»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 16

منقار کیسه‌ای با تعجب به خرچنگ‌ها و پرنده‌های دریایی نگاه کرد و گفت: «ببخشید که دیر کردم. چاره‌ای نبود. چون کیک‌ها را فراموش کرده بودم.»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 17

کتی گفت: «چه خوب! مشکل ما حل شد. حالا دیگر برای همه غذا هست.»

کتی راست می‌گفت.

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 18

همه قبول داشتند که مهمانیِ خوبی بود. همه‌ی غذاها خورده شد و همه سیر شدند. وقتی پرنده‌های دریایی با منقارشان غذاها را از روی زمین برمی‌چیدند، خرچنگ‌ها به منقار کیسه‌ای کمک می‌کردند تا وسایل را به قایق ببرد.

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 19

پیتر و کتی روی ساحل دراز کشیدند. پیتر گفت: «خوب است هرروز این کار را بکنیم.»

داستان کودکانه: مهمانی در ساحل دریا || مهمانی دادن چه خوب است! 20

the-end-98-epubfa.ir



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=33093

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *