تبلیغات لیماژ بهمن 1402
قصه-کودک-خرگوش-اشنایی-کودکان-با-زندگی-خرگوش-ها

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها

کتاب داستان کودکانه و آموزنده

خرگوش

آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها در دشت و مزرعه

نویسنده: دیوید سی ویل
مترجم: اعظم زندی پور

به نام خدا

یک آقا خرگوش و یک خانم خرگوش تازه باهم آشنا شده بودند. آن‌ها در خرگوشستان به هم برخورد کردند. همان راهروهای پرپیچ‌وخم که خانواده‌های بسیاری را به هم پیوند می‌دهد. حالا در زیر آفتاب باهم صحبت می‌کردند و برای آینده خودشان نقشه می‌کشیدند.

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها 1

بعد از مدتی آقا خرگوش رفت و خانم خرگوش با پنجه‌های تیزش کندن لانۀ زمینی را آغاز کرد. راهرویی کوتاه ساخت و برگ‌ها و علف‌ها را به داخل آورد تا خانه‌ای گرم و خشک داشته باشد.

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها 2

حدود بیست‌وهشت روز بعد، اولین بچه‌های خانم خرگوش به دنیا آمدند. چهار بچه خرگوش. او هر وقت برای یافتن غذا بیرون می‌رفت، درِ لانه را می‌بست تا آسیبی به بچه‌هایش نرسد.

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها 3

بعد از یک ماه، بچه‌ها سالم و قوی بودند و می‌توانستند از خودشان مراقبت کنند.

یک خانم خرگوش در طول تابستان می‌تواند چندین بار بچه به دنیا بیاورد و آن‌ها را در لانه بزرگ کند.

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها 4

روزی یکی از آقا خرگوش‌های جوان برای کشف دنیای اطراف راهی شد. از لانۀ پهلویی شروع کرد که خرگوش‌های دیگری در آن زندگی می‌کردند. نگهبان این لانه، آقا خرگوش پیر و ترسناکی بود.

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها 5

خرگوش پیر، خرگوش جوان را تهدیدی برای خانوادۀ خود می‌دانست. جنگ بین آن دو درگرفت. به یکدیگر مشت و لگد می‌زدند و همدیگر را گاز می‌گرفتند. خرگوش جوان خیلی زود فهمید که خرگوش پیر حریفی پُرزور است.

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها 6

خرگوش جوان از پا درآمد و لنگ‌لنگان وارد مزرعه شد. البته آن روز را به لیسیدن زخم‌ها و جویدن علف‌ها و پوست درختان گذرانید. غذا و استراحت به او کمک کرد تا دردش را فراموش کند.

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها 7

درست هنگامی‌که هوا رو به تاریکی می‌رفت، خرگوش جوان پرنده‌ای را دید که آهسته به‌طرف او پرواز می‌کرد. تا آن روز جغد ندیده بود؛ اما متوجه شد که رفتار او زیاد هم دوستانه به نظر نمی‌آید؛ بنابراین فوراً به داخل لانه دوید.

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها 8

درست به‌موقع جُنبیده بود! تازه خرگوش جوان خود را به لانۀ گرم و دوستانه‌اش کشیده بود که چنگال‌های جغد به زمین کشیده شد.

داستان کودکانه: خرگوش || آشنایی کودکان با زندگی خرگوش‌ها 9

the-end-98-epubfa.ir



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=27359

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *