تبلیغات لیماژ بهمن 1402
قصه-شب-برای-کودکان-زمین،-سیاره‌ی-خوبی‌ها

داستان زیبا و آموزنده: زمین، سیاره‌ی خوبی‌ها

داستان زیبا و آموزنده

زمین، سیاره‌ی خوبی‌ها

قصه شب مادربزرگ برای کودکان
ایپابفا: سایت کودکانه‌ی قصه کودک، داستان کودک و کتاب کودک و نوجوان
قصه قبل از خواب برای کودکان

به نام خدا

در روزی زیبا و رؤیایی، یک موجود فضایی تصمیم گرفت با سفینه‌ی خود برای آشنایی با انسان‌ها و بقیه موجودات زنده به زمین سفر کند. وقتی پس از طی سفری طولانی به زمین رسید از سفینه‌ی خود پیاده شد، تمام کوه‌ها، خانه‌ها، درختان و آدم‌ها برای او عجیب‌وغریب بودند.

همین‌طور که شروع به راه رفتن کرد، در طی راه، چند کودک را در حال بازی دید. کودکان هم از دیدن او تعجب کردند. به‌طرف او دویدند و از او پرسیدند که از کجا آمده است.

موجود فضایی گفت: «ما موجودات فضایی، در سیاره‌ی دیگری زندگی می‌کنیم که هیچ انسانی نمی‌تواند در آنجا زندگی کند و زنده بماند.»

بچه‌ها پرسیدند: «چرا؟»

جواب داد: «چون در فضا، هوا برای نفس کشیدن و آب و غذا برای خوردن و آشامیدن وجود ندارد. انسان‌ها هم زنده ماندنشان بستگی به این عوامل دارد و نمی‌توانند بدون آن‌ها زنده بمانند.»

بعد بچه‌ها از دیدن لباس‌های او خندیدند و از او پرسیدند: «چرا این لباس‌ها را پوشیدی؟»

او گفت: «در فضا نیرویی وجود ندارد که همه‌چیز را به‌طرف خود بکشد. نیرویی که به آن نیروی کشش زمین می‌گویند. برای همین، انسان‌ها نمی‌توانند در فضا راه بروند و همه‌چیز در هوا معلق می‌ماند. درنتیجه، برای اینکه این‌طور نباشد باید این لباس‌ها را بپوشند.»

بعدازاین گفتگو، موجود فضایی از آن‌ها خداحافظی کرد و رفت. بچه‌ها خیلی خوشحال شدند که توانستند یک موجود فضایی را از نزدیک ببینند و اینکه در زمین زندگی می‌کنند و یک دوست فضایی پیدا کردند.



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=24537

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *