داستان کودکانه پری دریایی کوچولو – موشیما

داستان کودکانه دخترانه پری دریایی کوچولو

داستان کودکانه

دخترانه پری دریایی کوچولو

سلام بچه‌های عزیزم! امروز می‌خوام قصه پری دریایی کوچولو رو براتون تعریف کنم!

روزی روزگاری دور و در اعماق اقیانوس، جایی که آب خیلی براق و درخشنده است، یک پادشاه دریایی زندگی می‌کرد که شش دختر پری دریایی داشت. پنج نفر از آن‌ها خوشحال و شاد بودن درحالی‌که کوچک‌ترین آن‌ها عمیقاً غمگین بود و هیچ‌کس ندیده بود که او لبخند بزنه.

پری دریایی کوچولو می‌خواست جهان بیرون از آب را ببینه! او عاشق دیدن درختان سبز و آسمان آبی بود. به همین دلیل او همیشه تا بالای اقیانوس شنا می‌کرد تا از منظره جهان لذت ببر. وقتی نمی‌تونست دنیای روی خشکی رو ببینه خیلی‌خیلی احساس ناراحتی می‌کرد.

ماهی‌های رنگارنگ، صدف‌های زیبا و همه موجودات شگفت‌انگیز دریا همیشه سعی می‌کردند اون رو بخندونن اما معمولاً شکست می‌خوردن. حتی داستان‌های قبل از خواب پدرش هم نمی‌تونست اون رو خوشحال کنه.

little-mermaid-story-2

یک شب، وقتی همه خواب بودن، پری دریایی شنا کرد و به سطح اقیانوس رسید. شب طوفانی بود و امواج به صخره‌ها می‌خوردن. رعدوبرق به یک کشتی که روی امواج دریا بود، برخورد کرد. پری دریایی کوچولو مردی رو در کنار کشتی دید که داشت فریاد می‌زد:

کمک! کمک!

اون شنا کرد و به‌سرعت به کمک اون مرد رفت. اون رو به ساحل آورد و روی ماسه‌ها گذاشت. پری دریایی کوچولو در همین مدت کوتاه عاشق مرد جوان شد. برای همین با صدای جادویی‌اش، آهنگ خیلی زیبایی رو برای شاهزاده خوند و بعد هم به اقیانوس برگشت.

اون آن‌قدر عاشق مرد جوان بود که نمی‌تونست از فکر کردن به اون دست برداره؛ بنابراین تصمیم گرفت به دیدن جادوگر مکار دریا بره و از او بخواد که آرزوش رو برآورده کنه.

پری دریایی کوچولو می‌خواست بتونه برقصه و روی زمین راه بره. اون می‌خواست گرمای شن‌های ساحل رو احساس کنه. جادوگر که مکار و حیله‌گر بود، لبخندی شیطانی زد و گفت:

من آرزوی تو رو برآورده می‌کنم! اما من یک شرط دارم! من به تو توانایی راه رفتن و رقص را می‌دم؛ اما در عوض تو دیگه نمی‌تونی حرف بزنی و آواز بخونی. اگر شاهزاده تا سه روز دیگه به عشق خودش به تو اعتراف نکنه، صدای تو تا ابد مال من می‌شه!

موافقم! من شرط تو رو قبول می‌کنم!

پس با این شرط، جادوگر بدجنس، یک جفت پا به پری دریایی کوچک داد.

little-mermaid-story-3

اما حالا وقتشه که از شاهزاده براتون بگم. اون تنها یک‌چیز رو راجع به قهرمانی که نجاتش داده بود، یادش می‌اومد! صدای جادویی و زیباش رو!

بعد از این‌که پری دریایی تغییر شکل داد، رفت و روی شن‌های گرم ساحل نشست. همون جایی که شاهزاده داشت به دنبال کسی می‌گشت که نجاتش داده بود. شاهزاده پری دریایی کوچولو رو دید اما اون رو به خاطر نمی‌آورد:

شما کی هستی؟ اوه! نمی‌تونی راه بری؟! بذار کمکت کنم.

بنابراین، شاهزاده پری دریایی کوچک را به قصر خودش برد! در روز دوم، زمانی که پری دریایی کوچولو و شاهزاده در اقیانوس، دریانوردی می‌کردن، شاهزاده تصمیم گرفت که به پری دریایی کوچولو بگه که دوستش داره اما همون لحظه مارماهی‌های بدجنس جادوگر به کشتی حمله کردن!

little-mermaid-story-4

جادوگر حیله‌گر که می‌دونست شاهزاده قصد داره به پری دریایی کوچولو چی بگه، صدای پری دریایی کوچک رو در یک صدف دریایی پنهان کرد و به گردنش آویخت. سپس خودش رو به یک زن جوان زیبا تبدیل کرد! بعد در ساحل دریا شروع به آواز خوندن کرد. وقتی شاهزاده اون صدای جادویی را شنید، متقاعد شد که جادوگر حیله‌گر، همون کسیه که نجاتش داده؛ بنابراین تصمیم گرفت که با اون ازدواج کنه!

اما پری دریایی کوچک ما دوستان خوب زیادی داشت! فوک‌ها و ماهی‌ها! اونا تصمیم گرفتن نقشه شیطانی جادوگر رو به هم بزنن! اونا به جادوگر حمله کردن و موفق شدن زنجیر بی گردن را بشکنن! حالا وقتش بود! پری دریایی کوچک ما صداش رو پس گرفته بود! اون حالا می‌تونست به شاهزاده بگه که واقعاً کیه!

اما در همون لحظه خورشید غروب کرد و روز سوم تموم شد! پاهای پری دریایی کوچولو تبدیل به دم شد و جادوگر اون رو گرفت و به اعماق آب اقیانوس برد!

شاهزاده شجاع که حالا داستان واقعی را می‌دونست، به دنبال جادوگر رفت و با اون جنگید و اون رو شکست داد!

اما دوستای عزیزم! شاهزاده و پری دریایی کوچولو دیگه نمی‌تونستن باهم باشن! چون پری دریایی کوچولو دیگه پا نداشت! اون واقعاً ناراحت و افسرده بود!

وقتی پدرش، پادشاه توانا اقیانوس، دخترش رو در اون وضعیت دید، می‌دونست که باید چی کار کنه. اون عصای جادویی‌اش رو حرکت داد و به دختر کوچکش دو پا داد!

خیلی زود یک عروسی بزرگ در کشتی سلطنتی برگزار شد! پری دریایی کوچک ما با خانواده و دوستانش خداحافظی کرد و اقیانوس را ترک کرد. اون و شاهزاده تا ابد با خوبی خوشی باهم زندگی کردن.

little-mermaid-story-5

Courtesy of mooshima.com

(این نوشته در تاریخ 4 سپتامبر 2023 بروزرسانی شد.)



لینک کوتاه مطلب : https://www.epubfa.ir/?p=48698

***

  •  

***

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *