سالها پیش، پسری بود به اسم پیتِر. او پسر آرامی بود و به همهی موجودات، خصوصاً به حیوانات و پرندگان جنگل خیلی علاقه داشت. بارها پیش آمده بود که بال شکستهی پرندهای را درمان کرده بود و یا گورکنی را از توی تله نجات داده بود.
بخوانیدRecent Posts
داستان کودکانه: بستهی بزرگ || سرانجامِ ولخرجی کردن
روزی روزگاری، مرد پیری با همسرش زندگی میکرد. آنها یک خانهی کوچک داشتند و خانهی آنها یک حیاط داشت و از زندگیشان خیلی راضی بودند. آنها دوستان و همسایگان خوبی داشتند و همهچیزشان را با آنان قسمت میکردند.
بخوانیدوبگردی امشب! تجربه من از دیجیاتو و شعر نو
میگن آدمهای موفق وقتی سر کارشون هستند، تمام توجهشون متوجه کارشونه و وقت تلف نمی کنند. اما من بعضی وقتها که دارم روی سایت کار می کنم، دوست دارم با تجربۀ سایتهای دیگه هم آشنا بشم. امروز دوتا سایت رو بررسی کردم . اول به سایت دیجیاتو (www.digiato.com) که در …
بخوانید