پس از حادثه نورمن به تعدادی چراغ در چشم اندازی عجیب و زاویه دار نگاه می کرد. نشست و، در حالی که احساس درد می کرد، به اطرافش نگریست. او روی کف استوانه «د» نشسته بود. در هوا کمی غبار دیده می شد.
بخوانیدRecent Posts
رمان علمی تخیلی «کره» Sphere نوشته مایکل کرایتون _ بخش 8
مذاکرات با بیگانه بارنز گفت: «نورمن، اون طور که یادم میاد این موضوع رو در گزارشت نوشته بودی مگه نه؟ احتمال اینکه موجودی بیگانه بتونه ذهن ما رو بخونه.»
بخوانیدرمان علمی تخیلی «کره» Sphere نوشته مایکل کرایتون _ بخش 7
پیامهای بعدی پس از یک ساعت عروسهای دریایی آنجا را ترک کردند. رفتنشان هم مانند آمدنشان مبهم و اسرارآمیز بود. بیرون از زیستگاه، جسد ادموندز را دیدند که بر کف اقیانوس افتاده بود و با جریان آب به عقب و جلو می رفت.
بخوانید