بایگانی/آرشیو برچسب ها : عابد

حکایات گلستان: زاهدان در شهر / پرهیزگاران راستین چشم طمع به مال و منال دنیا ندارند

حکایات گلستان: زاهدان در شهر / پرهیزگاران راستین چشم طمع به مال و منال دنیا ندارند 1

آورده‌اند که در زمان قدیم مَلِکی پرهیزگار بود و عادل. در سرزمین او، مردم در امن و آسایش بسر می‌بردند و از ملک عادل خود، راضی و خرسند بودند و دعا به جانش می‌گفتند تا عمرش دراز باشد.

بخوانید

 قصه های قشنگ: دزد و دیو / عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد

 قصه های قشنگ: دزد و دیو / عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد 2

در زمان‌های قدیم، مرد زاهدی در دهکده‌ی کوچکی می‌زیست. او مردی بود نیکوکار و خداشناس و همیشه به همسایگان خود کمک می‌کرد و از مردم فقیر دستگیری می‌نمود، خلاصه می‌توان گفت که او بیش‌ازاندازه نیکوکار و درستکار بود.

بخوانید

قصه های قشنگ: گربه‌ی عابد / ریاکاری عاقبت خوشی ندارد

قصه های قشنگ: گربه‌ی عابد / ریاکاری عاقبت خوشی ندارد 3

در زمان‌های قدیم، کلاغ و کبکی در همسایگی یکدیگر به سر می‌بردند. آن‌ها سال‌ها بود که باهم همسایه بودند و به همین دلیل با یکدیگر خیلی دوست بودند. روزی از روزها، کبک از لانه خارج شد و دیگر مراجعت نکرد. روزها و ماه‌ها آمدند و گذشتند؛ اما کبک هرگز مراجعت ننمود.

بخوانید