بایگانی/آرشیو برچسب ها : دایناسور

قصه کودکانه عصر یخبندان || نجات بچه‌ی انسان

کتاب قصه کودکان و نوجوانان عصر یخبندان (17)

سالیان سال پیش، هنگامی‌که ماموت‌های پشمالو و ببرهای دندان خنجری بر روی کره‌ی زمین زندگی می‌کردند، سرمای شدیدی همه‌جا را فراگرفت. در آن روزهای سرد و وحشتناک، سنجابی، تنها بلوطش را محکم در آغوش گرفته و مراقب آن بود؛ زیرا غذا یافت نمی‌شد.

بخوانید

قصه کودکانه عصر حجر ، سفر به دوران پارینه‌سنگی

کتاب قصه کودکان عصر حجر سفر به دوران پارینه‌سنگی (11)

ساعت کاری اداره تمام شده بود. مسئول اداره درحالی‌که ساعت آفتابی‌اش را نگاه می‌کرد، با کشیدن دُم خروس، پایان وقت اداری را اعلام کرد. سرویس اداره که یک دایناسور بزرگ بود، آمادۀ سوار کردن کارمندان بود؛ اما فِرِد یک ماشین قشنگ داشت که با سنگ و چوب ساخته بود.

بخوانید

داستان تخیلی کودکانه: سفر به عصر دایناسورها || عصر ژوراسیک

داستان-تخیلی-کودکانه-سفر-به-عصر-دایناسورها-(1)-

ويلبر روی تخت پرید و کتاب مورد علاقه اش را باز کرد. نام کتاب، «عبور از دوران های گذشتۀ زمین» بود. ویلبر در حالی که کتاب را ورق می زد، به مطالعه دوران های مختلف زمین پرداخت و از میان شهرهای باستانی، عصر یخبندان و عصر پستانداران گذشت.

بخوانید

داستان کودکانه: باب و دایناسور || از آثار باستانی نگه‌داری کنیم!

کتاب داستان کودکانه باب و دایناسور

آن روز صبح، کارگاه باب، خیلی شلوغ بود. باب و چند تا از ماشین‌ها، باید به مزرعه آقای پیکل می‌رفتند تا لوله‌های فاضلاب آنجا را عوض کنند. وَندی هم باید به موزه می‌رفت تا آنجا را قفسه‌بندی کند.

بخوانید