بچه ها! با خواندن این قصه می فهمیم که هر کودکی توانایی های متفاوتی دارد و همه مثل هم نیستند. هیچکس هم بی عرضه نیست ...
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : داستان کودکانه
کتاب قصه کودکانه قدیمی: بچه اردک زشت
داستان یک جوجه زشت که همه فکر می کردند یک اردک زشت است. برای همین همه از او بدشان می آمد. اما سرانجام همه فهمیدند که اشتباه می کردند. چون پایان قصه نشان داد که هر موجودی به جایگاهی که شایسته آن است خواهد رسید
بخوانیدکتاب قصه کودکانه: آرزوی یک اردک / در مزرعه توت جنگلی
والتر اردک تنهایی است که در یک مزرعه کنار رودخانه زندکی می کند.والتر آرزو دارد که یک اردک دیگر هم در مزرعه باشد.اتفاقاً یک روز اردک زیبایی به نام وینی فرد به مزرعه می آید ...
بخوانیدداستان کودکانه قدیمی: آتش در سیرک / نجات بچه فیل
یک روز بچه ها برای گردش به سیرک حیوانات رفتند. اما یکدفعه سیرک آتش گرفت. بچه ها به جای فرار کردن یا سِلفی گرفتن با آتش، تلاش کردند تا یک بچه فیل را که در آتش گیر افتاده بود نجات دهند...
بخوانیدقصه کودکانه: مدرسه موش ها / اهمیت درس خواندن
بچه ها درس خواندن خیلی مهم است. حتی موشها هم این را می دانند و به مدرسه می روند. بنابراین ما بچه ها هم باید درسهایمان را خوب بخوانیم و نمره اول کلاس باشیم...
بخوانید