بایگانی/آرشیو برچسب ها : برادران گریم

قصه کودکانه پیش از خواب: گرگ شکم‌ گنده / عاقبت پرخوری و شکم پرستی

قصه-های-شب-برای-کودکان-ایپابفا-گرگ-شکم‌گنده

گرگی روباهی را به‌زور پیش خودش نگه داشته بود تا هر کاری که بخواهد برایش انجام بدهد. روباه که از گرگ می‌ترسید می‌خواست از دست او فرار کند، ولی نمی‌توانست. روزی، آن دو در جنگل قدم می‌زدند.

بخوانید

قصه کودکانه پیش از خواب: مهمان‌ های عوضی / ماجراهای مرغ و خروس

قصه-های-شب-برای-کودکان-ایپابفا-مهمان‌های-عوضی

در یک روز آفتابی، مرغ و خروسی توی حیاط خانه‌ای کنار هم نشسته بودند. مرغ بال‌هایش را تکان داد و گفت: «وای، چقدر حوصله‌ام سر رفته است.» خروس گفت: «فصل فندق چینی است؛ بیا قبل از اینکه سنجاب‌ها فندق‌ها را ببرند، برویم بالای کوه و یک شکم سیر فندق بخوریم.»

بخوانید

قصه کودکانه پیش از خواب: دکتر غیب‌گو / هرکسی را بهر کاری ساختند

قصه-های-شب-برای-کودکان-دکتر-غیب‌گو

روزی روزگاری، کشاورز فقیری بود که دو گاو نر داشت. روزی کشاورزی گاوهایش را به شهر برد و آن‌ها را به یک دکتر فروخت. وقتی پول را از دکتر گرفت، دید که دکتر به قهوه‌خانه‌ای رفت، غذایی سفارش داد و مشغول خوردن شد.

بخوانید

قصه کودکانه پیش از خواب: آشپز شکمو

قصه-های-شب-برای-کودکان-آشپز-شکمو

روزی روزگاری دختری بود به نام گرتل. گرتل آشپز بود، اما یک آشپز شکمو. او دست‌پخت خوبی داشت. ولی عادت بدی داشت، عادتش این بود که اول خودش از غذایی که درست می‌کرد، می‌خورد و می‌گفت: «آشپز باید بداند غذایش چه مزه‌ای دارد.»

بخوانید