جشن سال نو نزدیک بود. هدی و پدربزرگش به جنگل رفته بودند تا برای شب کریسمس یک درخت کاج بیاورند. کریسمس آن سال، خاطرهای بهیادماندنی در ذهن هدی به جا گذاشت...
بخوانیدقصه کودکانه دخترک کبریت فروش: قصه کودکان کار
شب سال نو بود.همه جا برف آمده بود و هوا خیلی سرد بود.همه خوشحال بودند و در خانه های گرمشان منتظر تحویل سال نو بودند.اما فقط یک بچه هنوز توی خیابان بود: دخترک کبریت فروش ...
بخوانید