بایگانی/آرشیو برچسب ها : پرواز

قصه کودکانه: موشی که می‌خواست پرواز کند

قصه-کودکانه-موشی-که-می‌خواست-پرواز-کند

«موشی»، موشِ کوچولو و خاکستری‌رنگی است که در لانۀ قشنگی زیر یک درخت بلند چنار زندگی می‌کند. موشی هرروز مدتی را دنبال غذاهایی که دوست داشت می‌گشت؛ مثل گردوهای تازه و پنیرهای خوشمزه و خوراکی‌های دیگر و بقیه روز را می‌نشست و به پرواز پرندگان در آسمان آبی خیره می‌شد.

بخوانید

قصه کودکانه: فرمانروای ظالم || پرواز کیکاووس به روایت هانس کریستین اندرسن

قصه-های-هانس-کریستین-اندرسن-فرمانروای-ظالم

یکی بود یکی نبود. فرمانروای ظالم و ستمگری بود که فقط به جنگ و خونریزی فکر می‌کرد. او کاری جز جنگ بلد نبود، حرفی به‌جز جنگ نمی‌زد و تمام آرزویش این بود که صاحب و فرمانروای همه جهان بشود و کاری کند که مردم دنیا از شنیدن نامش به وحشت بیفتند.

بخوانید

داستان کودکانه: پرواز زاغی || بدون فکر، کاری انجام نده!

داستان کودکانه: پرواز زاغی || بدون فکر، کاری انجام نده! 1

زاغی با برادر و خواهرش در یک لانه روی درخت بزرگی باهم زندگی می‌کردند. بچه کلاغ‌ها هرروز بزرگ‌تر می‌شدند و احتیاج بیشتری به غذا داشتند و هر چه که پدر و مادرشان کرم خاکی، سوسک و حلزون برای آن‌ها می‌آوردند، بچه کلاغ‌ها سیر نمی‌شدند.

بخوانید