بایگانی/آرشیو برچسب ها : روباه

قصه‌های لافونتن: داستان روباه و لک‌لک || سزای حقه بازی

قصه-های-لافونتن-داستان-روباه-و-لک‌لک

داستان آموزنده: روباه و لک‌لکی باهم دوست و دمساز شدند و گاه‌گاهی همدیگر را می‌دیدند و برای هم درد دل می‌کردند. روزی روباه به لک‌لک گفت: تو به خانۀ من هنوز پا نگذاشته‌ای. به این جهت می‌خواهم از تو دعوت کنم.

بخوانید

قصه کودکانه و آموزنده: قضاوت روباه || مار بدجنس و مرد دهقان

قصه کودکانه و آموزنده: قضاوت روباه || مار بدجنس و مرد دهقان 1

داستان کودک: روزی کشاورز پیری از وسط جنگلی می‌گذشت. چشمش به ماری افتاد. مار زیرِ تنۀ درختی سنگین و بزرگ گیر کرده بود. هر چه سعی می‌کرد، نمی‌توانست خودش را از آن زیر بیرون بکشد. مار تا کشاورز را دید با التماس گفت: «رحم کن و مرا از این وضع نجات بده...

بخوانید

قصه‌ی کودکانه‌ی روسی: روباه و پرنده || عاقبت روباه باج گیر

قصه‌ی کودکانه‌ی روسی: روباه و پرنده || عاقبت روباه باج گیر 2

توی یک جنگل بزرگ و سرسبز، روی یک درخت پر از شاخ و برگ، دوتا پرنده‌ی کوچولو لانه درست کرده بودند. یکی‌شان نر بود، یکی‌شان ماده. پرنده‌ی ماده روی تخم‌هایش خوابیده بود و پرنده‌ی نر برای او آب و غذا می‌آورد.

بخوانید

داستان مصور کودکانه: آتش در گندمزار || مجازات حیوان آزاری

کتاب داستان مصور کودکانه آتش در گندمزار نوشته: شاگا هیراتا

یک روز صبح، وقتی مرد کشاورز، به لانه مرغ و خروس‌ها رفت، تا به آن‌ها آب و دانه بدهد، دید که درِ لانه باز است و از مرغ و خروس‌ها خبری نیست. او فکر کرد که روباهی آمده و مرغ و خروس‌های او را دزدیده است.

بخوانید

داستان مصور کودکانه: عقاب مغرور || تلاش برای نجات فرزند

داستان مصور کودکانه: عقاب مغرور || تلاش برای نجات فرزند 3

روزی روزگاری در گوشه یک جنگل بزرگ، روباهی با بچه‌هایش زندگی می‌کرد. روباه برای بچه‌هایش لانه‌ای ساخته بود. او وقتی می‌خواست برای پیدا کردن غذا، بیرون برود، بچه‌هایش را در لانه ‌تنها می‌گذاشت و خودش روانه‌ی جنگل می‌شد.

بخوانید