روزی روزگاری در سرزمینی، فرمانروایی با پسر جوانش زندگی میکرد. کار پسر جوان این بود که همیشه در کوه و دشت و صحرا دنبال شکار برود. او بر پشت اسب مینشست و اینطرف و آنطرف میرفت.
بخوانیدبایگانی/آرشیو برچسب ها : جادوگر
داستان مصور کودکانه: پسر قهرمان و جادوگر بدجنس
روزی روزگاری، جادوگر بدجنسی بود که همه مردم از دست او به تَنگ آمده بودند؛ اما هیچکس جرئت نداشت با او بجنگد و او را از بین ببرد. چون هر کس با او روبهرو میشد، به سنگ تبدیل میشد و مثل مجسمهای بر زمین میافتاد.
بخوانیدداستان کارتونی: سنگ های پلوهینِک برای کودکان
داستان کارتونی سنگ های پلوهینِک برای کودکان
بخوانیدقصه تصویری: جادوگر اسپرینگدِیل برای کودکان
قصه تصویری جادوگر اسپرینگدِیل برای کودکان
بخوانیدقصه صوتی «هانسل و گرتل » و کلبه شکلاتی و زنجبیلی
قصه صوتی هانسل و گرتل با صدای هنرپیشگان قدیمی
بخوانید
ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر