بایگانی/آرشیو برچسب ها : اردک

قصه کودکانه: گروهبان قات قات | زورگویی کار بدیه!

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-گروهبان-قات-قات

روزی بود و روزگاری. در مزرعه‌ای یک غاز بزرگ و زورگو بود به اسم قات قات. آقا غازه سینه‌اش را باد می‌کرد. گردن درازش را پیچ‌وتاب می‌داد. با چشم‌های قرمز کوچولویش همه جای مزرعه را نگاه می‌کرد. این‌طرف و آن‌طرف می‌رفت و به مرغ و خروس‌های مزرعه می‌گفت: «راه رفتنم را ببینید!

بخوانید

قصه کودکانه: هفت جوجه اردک | آب‌بازی چقدر خوب است

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-هفت-جوجه-اردک

صبحِ آفتابی و قشنگی بود. هفت تخم اردک آرام‌آرام شروع کردند به ترک خوردن. ناگهان سه جوجه اردک، تخم‌هایشان را شکستند و سرشان را بیرون آوردند. بعد یکی دیگر. خلاصه سه تای آخر هم تخم‌هایشان را شکستند و بیرون پریدند.

بخوانید

داستان کودکانه: جوجه اردک زشت || قصه شب برای کودکان

داستان کودکانه: جوجه اردک زشت || قصه شب برای کودکان 2

روزی روزگاری، اردکی بود که شش تا تخم گذاشته بود. یک روز داخل لانه‌اش را نگاه کرد. با تعجب دید در کنار شش تخم کوچولوی خودش، یک تخم دیگر هم هست که خیلی بزرگ‌تر از بقیه است. اردک با خود گفت: «خیلی عجیبه!» و رفت و روی تخم‌ها خوابید.

بخوانید