در روزگاران بسیار قدیم در کنار بیشهای سبز و خرم، لاکپشتی زندگی میکرد که در تمام اوقات، افکار پوچ و واهی در سر میپروراند.
بخوانیدقصه مصور آموزنده برای کودکان: لاکپشت فداکار
وقتیکه لاکپشت کوچولو از تخم بیرون آمد، مادرش آنجا بود. مادر، اسم او را «سنگی» گذاشت.
بخوانیدداستان مصور کودکان: تام سایر و دزدان گنج
تام سایر پسربچه یتیمی بود که در خانه عمة فقیرش «پولی» زندگی میکرد؛ اما نگهداری از او کار سادهای نبود.
بخوانیدقصه مصور کودکانه: ماجراهای تام سایر و هاکلبری فین
تام سایر کودکی شیطان و بلا بود که در دهکدهای کنار رودخانه «می سی سی پی» با عمه پولی و برادرش سید و دخترعمهاش ماری زندگی میکرد.
بخوانیدقصه مصور کودکانه: ملکه برفی، شاهزاده خانم یخها
یکی بود یکی نبود، روزی شیطان آینهای جادوئی ساخت که همهچیز را زشت نشان میداد. او هرروز با آینهاش بازی میکرد.
بخوانید