وقتیکه بچه بودم، یکشب توی حیاط خانه، گربهای را دیدم که موش چاقوچلهای را گرفته بود. گربه با خوشحالی، موش را به اینطرف و آنطرف پرت میکرد و دنبالش میدوید.
بخوانیدTimeLine Layout
اسفند, ۱۴۰۲
-
۱۳ اسفند
داستان کودکانه پیش از خواب: مرد طمعکار / چیزی که مال تو نیست را برندار!
در زمانهای خیلی قدیم روزی از روزها دو مرد که یکی بار نمک بر دوش داشت و دیگری یک گونی بزرگ کبریت، همزمان باهم به زیر درختی رسیدند. هوا طوفانی بود و آن دو میخواستند به شهر بروند و اجناس خود را به فروش برسانند؛
بخوانید -
۱۳ اسفند
داستان کودکانه پیش از خواب: چپ و راست / سر کلاس به حرف معلمت گوش کن!
معلم روی تختهسیاه نوشت: «چپ»، «راست». بعد این دو کلمه را بلند خواند. بعد از دانشآموزان خواست تا آنها هم این دو کلمه را بلند بخوانند. بچهها هم همراه با معلم تکرار کردند.
بخوانید -
۱۳ اسفند
داستان کودکانه پیش از خواب: وقتی فیل کوچولو داخل گودال افتاد / شکمو نباش!
یک روز، یک دسته فیل آفریقایی، دست بچههایشان را گرفتند و برای گردش به جنگل رفتند. آن روز آفتاب، خیلی خوبی بود و هوا برای گردش و تفریح مناسب بود.
بخوانید -
۱۳ اسفند
داستان کودکانه پیش از خواب: کی زیباتر است؟ / زیبایی فقط به ظاهر نیست!
«دالن» و «شیاولن» دو خواهر دوقلو بودند. صورتشان دقیقاً مثل هم بود و لباسهایی که میپوشیدند نیز مثل هم بود. یک روز، دالن دست شیاولن را گرفت و پیش گربهی ملوسشان برد
بخوانید -
۱۰ اسفند
پشت این پنجره ها / مجموعه شعرهای مصطفی رحماندوست برای نوجوانان 12 تا 15 ساله + فایل صوتی شعرها
مانند رودم من گاهی پر از غوغا گاهی بسی آرام خاموش و بی آوا باران دهد بر رود با قطرههایش جان باز از بخار رود پیدا شود باران
بخوانید -
۹ اسفند
قصه صوتی کودکانه: چهجوری میشه تصمیمهای خوب گرفت؟ + متن فارسی قصه / به حرف پدر و مادر گوش کنید / قصهگو: خاله مریم نشیبا 69#
آن روز، درسا کوچولو، همراه مامانش رفته بود خرید. آخه مادر، میخواست، برای درسا، لباس نو بخره. وقتی درسا و مامانش وارد فروشگاه بزرگ لباس شدن
بخوانید -
۸ اسفند
قصه صوتی کودکانه: پسر کوهستان + متن فارسی قصه / به حرف پدر و مادر گوش دهید / قصهگو: خاله مریم نشیبا 68#
در یک کوهستان بزرگ و پر از درخت، یک پسر کوچولو با پدر راه افتادن برن برای جمعکردن هیزم تا تمام زمستان بتونن کلبهی چوبیشون را گرم نگه دارن.
بخوانید -
۷ اسفند
قصه صوتی کودکانه: امانتدار کوچولو + متن فارسی قصه / امانت داری کار قشنگی است / قصهگو: خاله مریم نشیبا 67#
یکی بود، یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. پسر کوچولویی بود به اسم قاسم. قاسم کوچولو با پدر و مادر تو یکی از شهرهای کشورمون زندگی میکرد.
بخوانید -
۶ اسفند
قصه صوتی کودکانه: اگه ماه خوابش ببره + متن فارسی قصه / اگه شب نشه، چی میشه؟ / قصهگو: خاله مریم نشیبا 66#
سارا دختر مهربون و خوبی بود. هیچوقت کسی رو اذیت نمیکرد، عاشق بازی بود، همیشه سر وقت، غذا میخورد، بهموقع هم میخوابید.
بخوانید