قصه کودکانه کارتونی برای وقت خواب کودکان گربه جادویی
بخوانیدMasonry Layout
داستان کوتاه: شیرمحمد || نوشته: رسول پرویزی
روزهای آخر تابستان بود. هوای دشت گرم و مهآلود و خفه بود. زمین تفتیده بود و میجوشید. هُرم گرما مثل آتش دوزخ بدن را می جزاند. بدتر آنکه باغهای خرما را آب داده بودند،
بخوانیدداستان کوتاه: پالتو حنائیام || نوشته: رسول پرویزی
برف سال 1307 همه را به یاد صاحباختیار و ستونهایش و این شعر انداخت. تا زانو در برف مینشست. کوچههای تنگ و ترش شیراز کهن با آن قلوه کاری، غرق گلولای بود. عبور مشکل بود.
بخوانیدداستان کوتاه: زار صفر || نوشته: رسول پرویزی
صبح دوم یا سوم اردیبهشت بود، خورشید مثل غنچه گل شکفت و به شیراز نور پاشید، عطر بهارنارنج سرتاسر کوچهها را پر کرده بود، مستوملنگ و سرشار از لذت دیدار صبح، آماده رفتن مدرسه بودم.
بخوانیدقصه کودکانه: مرد خیالباف || از تو حرکت، از خدا برکت!
یکی بود یکی نبود غیر از خدا کسی نبود. سالها پیش در یک ده بزرگ مردی زندگی میکرد. این مرد بهجای اینکه کار کند و زحمت بکشد همیشه در گوشهای مینشست و فکر میکرد
بخوانیدقصه کودکانه: فنقلی و زنبورهای عسل || عسل چطور درست میشه؟!
فنقلی به آسمان نگاه کرد. هزاران زنبور از بالای سرش گذشتند و روی درخت تنومند و کهنسالی که در آن نزدیکی بود، نشستند.
بخوانیدداستان واقعی: سه دقیقه در قیامت || تجربه نزدیک به مرگ یک مدافع حرم
داستان واقعی تجربه نزدیک به مرگ یک پاسدار مدافع حرم از جهان برزخ، ملاقات با فرشته ها و بازدید از بهشت برزخی
بخوانیدقصه کارتونی کودکانه: کلاه طلایی
روزی روزگاری دختر کوچولویی به نام بریژیت در شهر کوچکی نزدیک جنگل رزبری زندگی می کرد. همه اونو به اسم کلاه طلایی کوچولو می شناختند.
بخوانیدقصه صوتی تصویری کودکانه: خرگوش گوش داد
قصه صوتی_تصویری کودکانه: خرگوش گوش داد
بخوانیدقصه آموزنده: آهو در طویله خران || قصههای مثنوی مولوی
یک روز یک شکارچی از صحرا یک آهو گرفته بود و شب که به خانه آمد دید هیچچیز برای خوردن، در خانه نیست. هر چه فکر کرد که آهو را بکشد و کباب کند دلش راضی نشد. آهو را برداشت آمد سر کوچه. چند نفر ایستاده بودند.
بخوانید
ایپابفا: دنیای کودکی قصه های صوتی کودکان، داستان و بیشتر