قصه صوتی قدیمی و خاطره‌انگیز: خاله قزی، چادر یزدی، کفش قرمزی، اوغور بخیر، کجا میری؟ 

قصه صوتی: در یک روز سرد و بارانی، پیشی نازنازی به خونه خاله پیرزن پناه میاره و به اصرار بزک زنگوله پا، خاله پیرزن، گل پیرهن قبول می‌کنه که گربه شب را مهمان آن‌ها باشد.

قصه صوتی قدیمی برگرفته از مثنوی معنوی، محصول آواز جنوب

شعر کودک: هزارتا آرزو دارم خدایا! برات کدوم رو بشمارم خدایا؟؟

شعر کودک: خدای من! دو روزه، دلم برای ماهی‌ام می‌سوزه، دو روزه روی آبه

شعر کودک: السّون و بلسّون، رفته بابام خراسون، دلم شده یه ذره، برای او، خدا جون!

شعر کودک: عروسک قشنگم، کنار من نشسته، نمی‌تونه بازی کنه، راه بره

شعر کودک: گنجشکه روی بومه، داره صدا می‌کنه

شعر کودک: مامان جونم! مامان جون! وقتی تو رو می‌بینم، می‌خوام یه پروانه بشم، رو دامنت بشینم

شعر کودک: دزد اومده به خونه‌مون، فرشای ما رو برده