Blog Layout

 قصه های قشنگ فارسی: دزد ناشی و افسون مرد ثروتمند

 قصه های قشنگ فارسی: دزد ناشی و افسون مرد ثروتمند 2

صدها سال پیش‌ازاین، زن و مرد ثروتمندی در خانه‌ی بزرگ و مجللی به سر می‌بردند...پول و ثروت آن‌ها خیلی زیاد بود و البته آن‌ها تمام پول و ثروت خود را به‌وسیله‌ی تجارت و از راه کار و کوشش به دست آورده بودند.

بخوانید

علاءالدین و چراغ جادو / برگرفته از جلد 59 مجموعه کتاب‌های طلایی

علاءالدین و چراغ جادو / برگرفته از جلد 59 مجموعه کتاب‌های طلایی 3

سال‌ها پیش در کشور افسانه‌ای چین، در آن زمان که هنوز خاقان‌ها بر آن سرزمین حکومت می‌کردند و چین را دیواری بزرگی فراگرفته بود، پیرمرد خیاط گدایی به نام «نیکونخ» زندگی می‌کرد. این خیاط از مال دنیا فقط یک پسر به نام علاءالدین و یک زن داشت.

بخوانید

قصه کودکانه: مهمان شاهچراغ / به یاد شهیدان مظلوم حرم شاهچراغ (ع)

قصه-کودکانه-جنگ-نرم-مهمان-شاهچراغ

رفته بود شاه‌چراغ زیارت کند. قبل از ورود، همیشه جلوی در حرم می‌ایستاد و به ضریح نگاه می‌کرد. با چشمانش از آقا اجازه‌ی ورود می‌گرفت. می‌دانست که حرم، خانه‌ی پیغمبر و اهل‌بیت است.

بخوانید