Blog Layout

ببر دروغگو – قصه های والت دیزنی برای کودکان و خردسالان

قصه های کودکانه دنیای والت دیزنی5 برای خردسالان ایپابفا13

یک روز صبح تابستان کانگا که کارهای زیادی داشت، پسرش رو با آقاببره به پیک نیک فرستاد تا با هم ناهار بخورند. همونطور که راه می‌رفتند آقاببره ازکارهائی که ببرها میتونستند بکنند برای او تعریف کرد .

بخوانید

قصه فانتزی، آلیس در سرزمین عجایب، جلد 39 کتابهای طلایی برای نوجوانان

جلد کتاب قصه فانتزی آلیس در سرزمین عجایب -لوییس کارول-کتاب های طلایی ایپابفا

آلیس زیر یک درخت دراز کشیده بود و داشت یک کتاب می خواند که یکدفعه چشمش به یک خرگوش افتاد. خرگوش عجله داشت و مدام به ساعتش نگاه می کرد. آلیس خیلی تعجب کرد. برای همین به دنبالش رفت و وارد سرزمین عجایب شد.

بخوانید

عروس رفته گل بچینه، قصه عاشقانه گل ها

عروس رفته گل بچینه، قصه عاشقانه گل ها 1

کسی که خطبهٔ عقد را می‌خواند، گفت: «عروس خانم! بنده وکیلم؟»یکی گفت: «عروس رفته گل بچینه.»عروس خانم رفته بود گل بچیند. عروس خانم این‌طرف باغ را گشت، آن‌طرف باغ را گشت؛ اما هیچ بوته‌ای گل نداشت. غنچه نداشت. عروس گفت: «حالا چی کار کنم، چی کار نکنم؟»

بخوانید

قصه کودکانه، کلاه فروش و میمون ها

قصه کودکانه، کلاه فروش و میمون ها 2

روزی روزگاری، در دهکده‌ای کلاه‌فروشی زندگی می‌کرد. این کلاه فروش، تمام سال کار می‌کرد و کلاه‌های رنگارنگی می‌ساخت که هیچ‌کدام شبیه هم نبودند. بعد هم آن‌ها را به بازارچهٔ دهکده می‌برد و می‌فروخت.

بخوانید