فیل و اسب آبی بهقدری دوستان خوبی بودند که همیشه باهم غذا میخوردند. روزی سرگرم خوردن غذا بودند که لاکپشت وارد شد و گفت: «شما چه زوج نیرومندی هستید! اگر بگویم که من از تکتک شماها زورم بیشتر است نمیخندید؟ حرفم را باور نمیکنید؟
بخوانیدداستان مصور نوجوان
مجموعه داستان: ترسو + 3 داستان دیگر / جلد 67 مجموعه کتابهای طلائی
فهرست داستانهای این مجموعه: ـ لاکپشت حیلهگر ـ ترسو ـ کفاش حیلهگر ـ سدنا و شکارچی
بخوانیدمعصوم پنجم: حضرت امام حسین (ع) / زندگی امام حسین از تولد تا شهادت
دومین فرزند فاطمه سلامالله علیها در «مدینه» سوم ماه شعبان سال ۴ هجری، دیده به جهان گشود. وقتی خبر ولادتش به رسول خدا رسید خیلی خوشحال شد و روانهی خانهی دخترش گردید.
بخوانیدزندگانی چهارده معصوم: حضرت امام حسین (ع) / واقعهی کربلا
معاویه بن ابی سفیان قبل از مرگ، راه را برای خلافت فرزندش یزید ـ که فردی شرابخوار و میمونباز بود ـ هموار کرد. ولی میدانست که حسین بن علی (ع) با یزید بیعت نخواهد کرد. پس از مرگ معاویه، یزید به خلافت رسید و همه را مجبور به بیعت با خویش کرد.
بخوانیدقهرمان دانا: داستانی از گلستان سعدی / به استاد خود احترام بگذار
در زمان قدیم، پهلوانی بود که در فن کشتی گرفتن استاد شده بود. این پهلوان اسمش پهلوان اکبر بود. پهلوان اکبر به مقام پهلوانی پایتخت هم رسیده بود و یک بازوبند از سلطان جایزه گرفته بود.
بخوانید