مدیر ایپابفا

دانش آموخته زبان و ادبیات انگلیسی، آشنا با فرایند بازتولید متن به روش OCR، تولید کتاب EPUB ایپاب برای گوشی و تبلت، علاقمند به بازآفرینی و بازخوانی کتاب های قدیمی و قصه های خاطره انگیز

قصه کودکانه تربیتی جای خودم می‌خوابم || آموزش خواب کودک

قصه کودکانه تربیتی جای خودم می‌خوابم (11)

این سومین شبی است که من سر جای خودم می‌خوابم. فکر می‌کنم دیگر حسابی بزرگ شده‌ام. واقعاً سه شب است که سر جای خودم می‌خوابم و اصلاً نصف شب سراغ مامان نمی‌روم. فکرهای بد بد هم نمی‌کنم، از تاریکی هم نمی‌ترسم، از سایه، از صداهایی که نمی‌دانم از کجاست.

بخوانید

قصه کودکانه فانتزی هری پاتر و تالار اسرار

قصه کودکانه فانتزی هری پاتر و تالار اسرار (17)

تعطیلات تابستان فرارسیده بود. «هری پاتر» برای گذراندن تعطیلات از مدرسه‌ی جادوگری به خانه‌ی خاله‌اش بازگشت. ولی مجبور بود به خاطر رفتار بدی که با او داشتند، تمام روز را در خانه بماند و کار کند. آن‌ها تمام کتاب‌ها و لوازم جادوگری هری را در انبار ریخته و درِ آن را قفل کرده بودند.

بخوانید

قصه کودکانه هری پاتر و سنگ جادو

قصه کودکانه فانتزی نوجوانان هری پاتر و سنگ جادو (17)

خانواده‌ی آقای «دورسای» در انگلستان زندگی می‌کردند. آن‌ها تنها یک فرزند به نام «دادلی» داشتند که بسیار شیطان و جیغ‌جیغو بود. خانواده‌ی دورسای از جادوگری و افسون اصلاً خوششان نمی‌آمد و هیچ صحبتی درباره‌ی این مسائل نمی‌کردند.

بخوانید

قصه فانتزی نوجوانان: هری پاتر و زندانی آزکابان

کتاب قصه نوجوانان هری پاتر و زندانی آزکابان (17)

هری پاتر، پسربچه‌ی بسیار عجیبی بود. از یک‌سو از تعطیلات متنفر بود و از سوی دیگر دوست داشت، تکالیف مدرسه‌اش را انجام دهد؛ اما او به خاطر این‌که خاله و شوهرخاله‌اش از جادوگری نفرت داشتند، ناچار بود مخفیانه در نیمه‌های شب تکالیفش را انجام دهد.

بخوانید